اصول معنا شناختی تأویل در حکمت صدرایی
ضمیمه | اندازه |
---|---|
2.pdf | 292.31 کیلو بایت |
سیدمحمدحسین میردامادي/ دکتري فلسفه و کلام اسلامي دانشگاه اصفهان Smhm751@yahoo.com
محمد بیدهندي / دانشیار فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان m.bid@ltr.ui.ac.ir.
مجید صادقی حسنآبادي ./ دانشیار فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه اصفهان majd@Itr.ui.ac.ir
چکیده
وجودشناسی بهویژه نظریه وجودشناختی زبان و معنا از نظر صدرالمتألهين بر منطق تأویل او مؤثر است و در مواردی مصحح آن بهشمار ميرود. در منظر صدرا، همه چیز و حتی زبان و حروف، دارای حقایق برتر و ملکوتی هستند و زبان، در حقیقت والای خود، امری عيني و نحوهای از وجود است. این ارتباط تا آنجایی است که وجودشناسی و معرفتشناسی به هم پیوند میخورند و عالم هستی نیز، از منظری عین کلام تلقی ميشود. صدرالمتألهين از طرفی به زبان نگاه وجودی دارد و از طرفی عالم را متناظر با کلام و زبان ميداند. انسان با تفسیر و بیان معنای عالم، آن را توسعه و تفصیل میدهد، و معانی تأویلی را کشف میکند. معنی در فلسفه صدرا، در عین آن که امری مشترک است و قابلیت همگانی شدن دارد، دارای لایههای مختلفی است که همه به یک حقیقت متعالی میرسند. فهم از معنی نیز دارای مراتب است و عمیقترین مرتبه فهم، فهم حضوری است. در معنی و فهم، مراتب مادون اشارات و معداتی برای مراتب مافوق که همان تأویلند، محسوب میشوند. در این مقاله اصول معناشناختی تأویل در حکمت صدرا ، با روش توصیفی ـ تحلیلی استنتاج شده و هدف آن نشان دادن منطق تأویل های صدرا، از بعد زبانی است.
کلیدواژهها: منطق تأویل، هستیشناسی معنی، زبان، تأویل، صدرالمتألهين.
- سیدمحمدحسین میردامادي
- محمد بیدهندي
- مجید صادقی حسنآبادي
- منطق تأویل، هستیشناسی معنا، زبان، تأویل، صدرالمتألهين