بازخواني انتقادي ديدگاه قيصري درباره ماهيت زمان
ضمیمه | اندازه |
---|---|
4.pdf | 367.38 کیلو بایت |
سال بيستم، شماره چهارم، پياپي 80، تابستان 1402، ص 51ـ66
نوع مقاله: پژوهشي
فردين جمشيديمهر/ استاديار گروه الهيات دانشگاه گنبد کاووس fjamshidi@gonbad.ac.ir
دريافت: 24/10/1401 پذيرش: 30/03/1402
چکيده
يکي از مباحث اختلافي در باب زمان، حقيقت و ماهيت آن است. مشهور فلاسفة مسلمان به تبع ارسطو، زمان را از مقوله کمّ ميدانند و عدمِ قرار را به عنوان ذاتي زمان برميشمارند. قيصري در رسالهاي با عنوان نهاية البيان في دراية الزمان با اين رأي مخالفت ميکند و بعد از نقل اقوال مختلف در اين باب و نقد آنها، به تبيين ديدگاه خود ميپردازد. قيصري زمان را به «بقاي وجود» يا «مقدار بقاي وجود» تفسير ميکند و آن را حقيقتي عرضي که لازمة ذات حقتعالي و متأخر از وجود اوست، معرفي مينمايد که در عينِ معيتِ وجودي با حقايق عالم، بر همه آنها، تقدم ذاتي دارد. در اين نوشتار که به شيوة کتابخانهاي در جمعآوري مطالب و با روش توصيف و تحليل عقلاني دادهها به نگارش درآمده، ضمن تبيين ديدگاه قيصري و تأييد آن، نظر مشهور ارسطوييان مبني بر اينکه زمان کم متصل غيرقارّ است، پذيرفته ميشود و براساس مباني قويم فلسفي و عرفاني، عدم تنافي اين دو نظريه با يکديگر تبيين ميگردد و در تأييد اين ادعا، به کلماتي از بيانات صدرالمتألهين استناد ميشود.
کليدواژهها: قيصري، ارسطو، زمان، حرکت، وجود، بقا، کمّيت.