بررسي معناي كنش از منظر آلفرد شوتز و علامه مصباح يزدي*

ضمیمهاندازه
8.pdf467.17 کیلو بایت
سال بيستم، شماره سوم، پياپي 79، بهار 1402، ص 129ـ146

نوع مقاله: پژوهشي
* امين معظمي گودرزي/ دکتراي فلسفه علوم اجتماعي مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)     aminmoazami242@yahoo.com‌
علي مصباح / دانشيار گروه فلسفه مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)    a-mesbah@qabas.net
مجتبي مصباح / دانشيار گروه فلسفه مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)    m-mesbah@qabas.net
دريافت: 17/10/1401       پذيرش: 19/02/1402
چکيده
از منظر وبر، کنش رفتاري است که کنشگر به آن، معنايي ذهني ضميمه نمايد. آلفرد شوتز بر اين باور است که مقوله‌ «معنا» در اين تعريف، مبهم بوده و نيازمند تحليلي فلسفي است. او با استمداد از «ديوره»‌ برگسون و «زمان‌‌‌آگاهي دروني» هوسرل تلاش مي‌کند که از حقيقت «معنا» پرده بردارد. در اين راستا با رويکردي پديدارشناختي به اين نتيجه مي‌رسد که تجارب زيسته اگو ذاتاً معنادار نيستند، بلکه با نگرش و توجه‌ اگو به آنها معنادار مي‌شوند. در واقع، اين اعمال آگاهي اگو هستند که به تجارب سپر‌ي‌شده‌ او معنا مي‌بخشند. براين‌اساس کنشگر، معنايي به رفتار خود ضميمه نمي‌کند، بلکه با تخيل و تجسم يک عمل پايان‌يافته، آن را به عنوان طرح يا غايت کنش در نظر مي‌گيرد تا آنکه از طريق اجراي کنش در آينده به آن دست يابد. پس، معناي کنش چيزي جز همان عمل طراحي‌شده نيست. در اين مقاله ما در ابتدا با رويکردي توصيفي به تبيين نظريه شوتز در باب معناي کنش مبادرت مي‌ورزيم، سپس در گام بعدي با رويکردي تحليلي و انتقادي به بيان اشکالات آن از منظر حکمت اسلامي مي‌پردازيم و درنهايت، در راستاي اسلامي‌سازي علوم انساني به ‌بازخواني مسائل آن براساس مباني حکمت اسلامي روي مي‌آوريم. يافته‌هاي پژوهش از اين قرار است که از منظر حکمت اسلامي، «معنا» در معناي عامش همان چيزي است که صور ذهني ما در علم حصولي از آن حکايت مي‌کنند و «معناي کنش» همان عنواني است که عقل از رابطه‌ ميان «حرکات و سکناتي معين» و «غايتي معين» انتزاع مي‌نمايد.

کليدواژه‌ها: معنا، کنش، رفتار، معناي کنش، ديرند يا ديوره، زمان‌آگاهي دروني، آلفرد شوتز.

* اين مقاله در همايش بين‌المللي «علوم انساني اسلامي در انديشه علامه محمدتقي مصباح‌ يزدي» پذيرش شده است.

شماره صفحه: 
129