در این نوشتار، پس از بیان مقدمه ای در باب چیستی اصطلاح شناسی و مراد ما از آن در اینجا، حدود پنجاه لفظ و اصطلاح مربوط به مفهوم فلسفی «علم» یا نزدیک به معنای آن، از طریق استقرا برشمرده می شود و از میان آنها، واژگان «شعور»، «ادراک»، «معرفت»، «علم»، «عقل» و «تعقل» با بحث های علم شناسی فلسفی متناسب تشخیص داده شده، جهت بررسی برگزیده می شوند. در مرحلۀ بعد به بیان معناشناسی لغوی این الفاظ پرداخته می شود؛ سپس مفهوم فلسفی این اصطلاحات و تفاوت آنها با یکدیگر، با استناد به آثار فیلسوفان بیان می گردد و در مرحلۀ بعد به کاربردشناسی این اصطلاحات، در آثار فلاسفه پرداخته می شود و در نهایت، بهترین و مناسب ترین واژگان برای ابعاد مختلف علم شناسی فلسفی، نظیر بعد معرفت شناختی و هستی شناختی علم پیشنهاد می گردد.