مفهوم «فصل» در فلسفه ابنسینا و سهروردی و تکامل آن در فلسفه صدرالمتألهین
«فصل» تنها مفهومی از کلیات خمس است که ذاتاً ماهوی نیست؛ نه جوهر است و نه عرض، بلکه به قول ابن سینا اعم المفاهیم است. اعم المفاهیم بودن «فصل» و خروج آن از مقولات، می تواند نمایانگر وجودی بودن این مفهوم باشد که البته ابن سینا به آن تصریح نمی کند. نزد سهروری مفهوم «فصل» اساساً به دلیل بساطتِ هویت نوری، جایگاهی در فلسفه او ندارد و در منطق نیز با نقد تعریف مشایی، اجزای حدی، یعنی جنس و فصل را قبول ندارد. صدرالمتألهین با در نظر داشتن انتقادات سهروردی به اجزای ماهیت و با الهام از ابن سینا، براساس اصالت وجود بر وجودی بودن مفهوم فصل تصریح می کند. نزد صدرالمتألهین صورت نحوه وجود شیء در خارج است که اعتبار بشرط لایی از آن که همان فصل است از سنخ مفاهیم فلسفی است، نه ماهوی. در این مقاله نشان داده می شود که فصل چگونه از جایگاه منطقی به جایگاه اصیل خود در فلسفه راه می یابد و از عوارض ذاتی وجود بما هو وجود می شود.
Article data in English (انگلیسی)