معرفت فلسفی، سال دوم، شماره دوم، پیاپی 6، زمستان 1383، صفحات -

    سخن نخست

    نوع مقاله: 
    سخن سردبیر
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    سخن نخست

    الحمدُلله المعروف من غیر رُؤیةٍ، و الخالق من غیر رَویةٍ، الذى لم‏یَزل قایما دائما إذْ لاسَماءٌ ذاتُ أَبراجٍ، و لاحُجُبٌ ذاتُ أرتاجٍ، و لالَیلٌ ذاجٍ و لابَحرٌ ساجٍ، و لاجَبَلٌ ذو فَجاجٍ، و لافَجٌّ ذو اعوجاجٍ، و لاأرضٌ ذات مهارٍ و لاخلقٌ ذواعتمادٍ ذلک مبتدع الخلق و وارثُهُ و إله الخلق و رازقه.

    سپاس خداى را که شناخته است، بى آنکه دیده شود؛ و آفریننده است، بى آنکه اندیشه‏اى به کار بَرَد. بوده و کار جهان را اداره مى‏نمود، هنگامى که نه از آسمان نشانى بود، و نه از ستارگان، نه از فلک توى بر توى، که در شدن در آن نتوان. نه شبى تیره فام، نه دریایى آرام، نه کوهى با راه‏هاى گشاده، و نه درّه‏اى پیچ و خم در آن افتاده؛ نه زمینى گسترنده، و نه آفریده‏اى بر روى آن رونده. او پدید آرنده آفریدگان، و وارث همگان است. خداى آنان، و روزى دهنده ایشان است.1

    ششمین شماره معرفت فلسفى را با این امید به خوانندگان فرهیخته تقدیم مى‏داریم که پنچ شماره گذشته توانسته باشد گام‏هایى به سوى معرفى هر چه بهتر و بیش‏تر مباحث، مسائل و موضوعات فلسفى، به ویژه فلسفه اسلامى، و در انداختن پرسش‏هایى نوین و یافتن پاسخ‏هایى مناسب برداشته باشد.

    در این شماره نیز میزگرد فلسفه‏شناسى به چند پرسش مهم درباره فلسفه اسلامى پرداخته است. استاد مصباح در پاسخ به این پرسش که نقاط قوّت و کاستى‏هاى احتمالى فلسفه اسلامى کدام‏اند؟ پس از بیان این نکته که فلسفه اسلامى حاصل تلاش فیلسوفانى است که با بهره‏گیرى از چند مکتب فلسفى قدیم و با الهام از تعالیم و معارف قرآن و سنت آن را پى‏ریزى نموده‏اند؛ نقّادى و تنقیح مکاتب فلسفى پیشین و بهره‏گیرى از معارف اسلامى براى مطرح ساختن مسائل جدید و حل آن‏ها را از نقاط قوّت فلسفه اسلامى، و افراط و تفریط‏ها و تعصبات برخى فیلسوفان و نیز برخى مخالفان فلسفه، ابهام برخى اصطلاحات فلسفى و توجیه‏هاى ناصواب برخى آراى فلسفى را از جمله موانع رشد فلسفه اسلامى برشمرده‏اند. استاد فیاضى در پاسخ به پرسش مذکور یکى از نقاط قوت فلسفه اسلامى را داشتن نظامى واحد و هماهنگ، منسجم و هدفمند و نقطه قوت دیگر را ابتناى فلسفه اسلامى بر مبانى یقینى مى‏دانند. به نظر ایشان نبود آزاداندیشى و پیروى بى‏دلیل برخى اندیشمندان از آراى فلسفى بزرگان فلسفه و نیز سطحى‏نگرى برخى دیگر از کاستى‏هاى موجود است. دکتر اعوانى مسائل علم الهیات در فلسفه اسلامى و مساوق بودن فلسفه و حکمت در جهان اسلام، عمق نظرى و گستردگى مباحث و توفیق در نزدیک کردن مسائل ذوقى و استدلالى را از نقاط قوت فلسفه اسلامى برشمرده‏اند. به عقیده ایشان، دورى مباحث فلسفه از قلمرو عمل و اجتماع، ضعف‏هاى مربوط به تألف و معرفى فیلسوفان و فلسفه اسلامى از کاستى‏هاى این فلسفه است. در این میزگرد، مطرح ساختن مباحث به گونه تطبیقى، پاسخ به شبهات و گفت‏وگوى عالمانه از جمله راه‏هاى رشد و تعالى فلسفه و شناخت پیش نیازهاى فلسفه و ضرورت تحلیل و نقد، و ناکافى بودن تخصص صرف از جمله عوامل لازم براى نظریه‏پردازى فلسفى دانسته شده‏اند.

    در مقاله هویت‏شناسى یقین نویسنده محترم ابتدا با اشاره به کاربردهاى لغوى یقین، کاربردهاى اصطلاحى آن‏را در نزد منطق‏دانان، فیلسوفان و متکلمان اسلامى بیان نموده و عناصر مشترک در تعاریف آنان از یقین را چنین برمى‏شمارد: 1. باور به مفاد گزاره 2. جزم 3. صدق 4.زوال ناپذیرى. سپس با بیان تعاریف برخى از عرفا از یقین به مقایسه کاربردهاى یقین و وجوه اشتراک و تمایز این کاربردها مى‏پردازد.

    معرفى استنتاج معطوف به بهترین تبیین و بیان مؤلفه‏ها و مشکلات پیش‏روى این نوع استنتاج؛ یعنى مشکل توصیف، تبیین و توجیه و اثبات جهان خارج و توجیه گزاره‏هاى مربوط به آن، محورهاى اصلى مطالب مقاله «استنتاج معطوف به بهترین تبیین»اند. نویسنده محترم با تبیین استنتاج فرضیه‏اى و مقایسه آن با استنتاج قیاسى تلاش مى‏کند سه مشکل استنتاج معطوف به بهترین تبیین را جداگانه بررسى کرده و نقدهاى منتقدان را بیان و رّد نماید. بررسى نسبت میان استنتاج مذکور با انسجام‏گرایى و نسبیت‏گرایى از دیگر مباحث مطرح شده در این مقاله است.

    در مقاله مرورى بر تعریف و جایگاه زیرساخت‏هاى معرفت بشرى: محسوسات و وجدانیات نویسنده محترم ضمن بیان تعریف مشهور از محسوسات و نیز تعریف محقق طوسى از آن و بررسى مشکلات این تعاریف، جایگاه وجدانیات در مقایسه با محسوسات را بررسى کرده است. به نظر ایشان، گزاره‏هاى وجدانى یا وجدانیات صرفا گزاره‏هایى‏اند که از علوم حضورى حکایت مى‏کنند. امّا محسوسات گزاره‏هایى هستند که عقل از راه حواس ظاهرى یا باطنى بر مفاد آن‏ها صحه مى‏گذارد. از این‏رو، وجدانیات گزاره‏هایى واقعا بدیهى و فراتر از محسوسات‏اند.

    در مقاله تبیین و بررسى برهان گودل نویسنده محترم ابتدا نکاتى توضیحى در باب تعریف رایج معرفت، مسئله توجیه و نظریه مبناگروى ارائه کرده است. در ادامه، ضمن بیان وجه مشترک تقریرهاى مبناگروى، برهان گودل را در دوازده مرحله تبیین نموده و در پایان، در دفاع از مبناگروى و ردّ برهان گودل چهار پاسخ را مطرح نموده است. به نظر ایشان، سه پاسخ نخست نااستوارند و تنها پاسخ چهارم یعنى؛ اشاره به خلط میان «احکام حساب» و «احکام درباره حساب» و به بیان عام‏تر، خلط میان احکام گزاره‏هاى درجه اول و گزاره‏هاى درجه دوم، توسط گودل است که این برهان را متزلزل مى‏سازد. افزون بر این، به زعم نویسنده محترم برهان گودل خود یکى از مصادیق مبناگروى است؛ زیرا در این برهان، مجموعه‏اى از گزاره‏هاى مبتنى بر هم به کار رفته که نتیجه حاصل از آن‏ها مبتنى بر گزاره‏هاى پیشین است. از این‏رو، اگر برهان گودل مبناگروى را به چالش کشد، خود را ویران نموده است.

    نویسنده محترم مقاله ملازمت اصالت وجود با وجوب ذاتى آن مدعى است که اصالت وجود در دیدگاه صدرالمتألّهین با وجوب ذاتى آن ملازم نیست؛ زیرا اصالت وجود به معناى موجود بودن وجود است بدون واسطه در عروض و وجوب ذاتى وجود به معناى موجود بودن وجود است بدون واسطه در ثبوت. اما از دیدگاه قیصرى اصالت وجود با وجوب ذاتى آن ملازم است؛ زیرا در حمل «موجود» بر چیزى، نفى واسطه در عروض با نفى واسطه در ثبوت ملازم است. بنابراین، از آنجا که وجود در اتصاف به هستى به واسطه در عروض نیاز ندارد، نمى‏تواند به واسطه در ثبوت یا علت هستى‏بخش نیازمند باشد. نویسنده محترم بر اساس چند برهان دیدگاه دوم را ترجیح داده است.

    در مقاله اصالت وجود سازگار با کثرت تشکیکى نویسنده محترم ضمن تبیین مسئله اصالت حقیقت وجود و وجوب وجود و غوررسى مسئله وحدت شخصى واجب‏الوجود بالذات، تلاش کرده است تا نشان دهد میان اصالت وجود و وحدت شخصى محض ملازمه‏اى در کار نیست و عبارات نقل شده از صدرالمتألّهین در مقاله «ملازمت اصالت وجود با وجوب ذاتى آن» و نیز ادلّه ارائه شده بر این مطلب در آن مقاله، هیچ‏یک وافى به مقصود نیست.

    در پایان، با تشکر از همه عزیزانى که ما را در ارائه این مجموعه یارى نمودند، نقدهاى عالمانه و پیشنهادهاى مشفقانه و سودمند خوانندگان گرامى و فرهیخته را از صمیم جان پذیراییم.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1383) سخن نخست. فصلنامه معرفت فلسفی، 2(2)، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده)."سخن نخست". فصلنامه معرفت فلسفی، 2، 2، 1383، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1383) 'سخن نخست'، فصلنامه معرفت فلسفی، 2(2), pp. -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده). سخن نخست. معرفت فلسفی، 2, 1383؛ 2(2): -