معرفت فلسفی، سال چهاردهم، شماره چهارم، پیاپی 56، تابستان 1396، صفحات 65-80

    نگاه وجودى صدرالمتألهین به «کلیات خمس»

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    محمد حسین زاده یزدی / استادیار مؤسسه پژوهشى حکمت و فلسفه ایران (ره) / mohammad_h@qabas.net
    چکیده: 
    منطق ارسطویى ـ سینوى با غفلت از وجود و بر پایه نگاه ماهوى به واقعیت خارجى بنا شده است. نگاه متفاوت صدرالمتألهین به واقعیت خارجى و نحوه آگاهى انسان از آن، موجب تغییر بنیان هاى منطق ماهوى مى شود. صدرالمتألهین در آثار منطقى خود به ارائه نظام مند منطق وجودى خود نپرداخته، اما در آثار فلسفى خود به نحو پراکنده برخى از مطالب منطق وجودى را ارائه کرده است. در دیدگاه صدرالمتألهین وجود، فصل یا صورت اخیر تأمین کننده جهت اتحاد بین نوع، فصل اخیر و دیگر جنس ها و فصل هاى پیشین است؛ برخلاف دیدگاه جمهور که ترکیب انضمامى ماده و صورت، تنها وحدت اعتبارى ماهیت را افاده مى کند و نمى تواند توجیه گر جهت اتحاد در حمل کلیات ذاتى بر یکدیگر باشد. در دیدگاه مشهور ماده و صورت واقعیت خارجى و از معقولات اولى به شمار مى آیند، اما جنس و فصل صرفا لحاظ ذهنى و از معقولات ثانى منطقى هستند؛ ولى در نگاه وجودى صدرالمتألهین آنچه واقعیت دارد و در خارج محقق است، وجود فصل است که به دنبال آن نوع، جنس، فصل هاى پیشین و امور عرضى به همان وجود موجودند. ازاین رو جنس و فصل و نوع، صرفا لحاظ ذهنى و از معقولات ثانى منطقى به شمار نمى آید. صدرالمتألهین اعتبارات لابشرطى در کلیات خمس را از احکام خارجى ماهیت مى داند و آن را به وجود و احکام وجود ارجاع مى دهد. همچنین در نگاه وجودى او، سنخ صورت و فصل اخیر از سنخ ماهیات نوع و جنسى کاملاً جداست و این دو داخل در ذات ماهیت نیستند.  
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Mulla Sadra’s Existential View on the Five Universals
    Abstract: 
    The logic of Aristotle—Ibn-Sina has been founded on neglecting existence, and on looking at the external reality through quiddity. Mulla Sadra’s different view of the external reality and how the man becomes aware of it, causes a change in the foundations of the logic of quiddity. In his logical works, Mulla Sadra does not present a systematic expression of his existential logic. In his philosophical works, however, he has presented some of the issues related to the existential logics. In Mulla Sadra’s view, existence is the ultimate differentia or form, unifying the type, the ultimate differentia, and previous genuses and differentia. This is in contrast with the general view that organic composition of matter and form denotes the arbitrary union of the essence and cannot justify the modality of union in attribution of essential universals to one another. In the well-known view, the matter and form are regarded external realities and are among the primary intelligible; but genus and differentia are only mental and are among the secondary logical intelligible. In existential view of Mulla Sadra, however, what is real and realized in external world is the existence of differentia which is followed by type, genus, previous differentia and accidental affairs. Thus, genus and differentia as well as type are not merely mental and among the secondary logical intelligible. Mulla Sadra regards non-conditioned conventions in five universals among external judgments of the essence, referring it to the existence and its judgments. Besides, in his existential view, the kind of from and ultimate differentia is quite separate from the kind of essence in type and genus, and those two do not belong to the essence of quiddity.
    متن کامل مقاله: 

    فصل‏نامه‏اى علمى ـ پژوهشى در زمینه علوم فلسفى تابستان 1396

    محمد حسین زاده / استادیار مؤسسه پژوهشى حکمت و فلسفه ایران        phsadra@gmail.com

    دریافت: 26/4/95               پذیرش: 19/11/95

    چکیده

    منطق ارسطویى ـ سینوى با غفلت از وجود و بر پایه نگاه ماهوى به واقعیت خارجى بنا شده است. نگاه متفاوت صدرالمتألهین به واقعیت خارجى و نحوه آگاهى انسان از آن، موجب تغییر بنیان هاى منطق ماهوى مى شود. صدرالمتألهین در آثار منطقى خود به ارائه نظام مند منطق وجودى خود نپرداخته، اما در آثار فلسفى خود به نحو پراکنده برخى از مطالب منطق وجودى را ارائه کرده است. در دیدگاه صدرالمتألهین وجود، فصل یا صورت اخیر تأمین کننده جهت اتحاد بین نوع، فصل اخیر و دیگر جنس ها و فصل هاى پیشین است؛ برخلاف دیدگاه جمهور که ترکیب انضمامى ماده و صورت، تنها وحدت اعتبارى ماهیت را افاده مى کند و نمى تواند توجیه گر جهت اتحاد در حمل کلیات ذاتى بر یکدیگر باشد. در دیدگاه مشهور ماده و صورت واقعیت خارجى و از معقولات اولى به شمار مى آیند، اما جنس و فصل صرفا لحاظ ذهنى و از معقولات ثانى منطقى هستند؛ ولى در نگاه وجودى صدرالمتألهین آنچه واقعیت دارد و در خارج محقق است، وجود فصل است که به دنبال آن نوع، جنس، فصل هاى پیشین و امور عرضى به همان وجود موجودند. ازاین رو جنس و فصل و نوع، صرفا لحاظ ذهنى و از معقولات ثانى منطقى به شمار نمى آید. صدرالمتألهین اعتبارات لابشرطى در کلیات خمس را از احکام خارجى ماهیت مى داند و آن را به وجود و احکام وجود ارجاع مى دهد. همچنین در نگاه وجودى او، سنخ صورت و فصل اخیر از سنخ ماهیات نوع و جنسى کاملاً جداست و این دو داخل در ذات ماهیت نیستند.

     

    کلیدواژه ها: صدرالمتألهین، منطق وجودى، جنس، فصل، ماده، صورت، ترکیب اتحادى.

     

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین زاده یزدی، محمد.(1396) نگاه وجودى صدرالمتألهین به «کلیات خمس». فصلنامه معرفت فلسفی، 14(4)، 65-80

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمد حسین زاده یزدی."نگاه وجودى صدرالمتألهین به «کلیات خمس»". فصلنامه معرفت فلسفی، 14، 4، 1396، 65-80

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین زاده یزدی، محمد.(1396) 'نگاه وجودى صدرالمتألهین به «کلیات خمس»'، فصلنامه معرفت فلسفی، 14(4), pp. 65-80

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین زاده یزدی، محمد. نگاه وجودى صدرالمتألهین به «کلیات خمس». معرفت فلسفی، 14, 1396؛ 14(4): 65-80