نخستین سخن
Article data in English (انگلیسی)
«سُبْحانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ الْوَقارَ سُبْحانَ مَنْ تَعَطَّفَ بِالْمَجْدِ وَ تَکَرَّمَ بِهِ سُبْحانَ مَنْ لاینْبَغِى التَّسْبیحُ اِلاَّ لَهُ سُبْحانَ مَنْ اَحْصى کُلَّ شَىءٍ عِلْمُهُ سُبْحانَ ذِى الْمَنِّ وَالنِّعَمِ سُبْحانَ ذِى الْقُدْرَةِ وَ الْکَرَمِ. اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِمَعاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ وَ مُنْتَهَى الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ وَ اسْمِکَ الْأَعْظَمِ وَ کَلِماتِکَ التَّآمَّةِ الَّتى تَمَّتْ صِدْقا وَ عَدْلاً صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیتِهِ.»
سپاس خدایى را که همه هستى از اوست. درود خداى سرمدى، فرشتگان، انبیا و اولیاى الهى بر خاتم انبیاء و بر خاندان پاک و مطهّرش.
اینک، چهل و سومین شماره «معرفت فلسفى» را با استعانت از خداى متعال، و به امید کسب فیوضات و کرامات بىکران الهى، به اهل معرفت تقدیم مىداریم. به اختصار موضوعات مطرحشده در این مجموعه عبارتند از:
1. هرچند در مطلوبیت کمال اختلافى نیست، اما درباره خود مفهوم کمال، چه در عمل و چه در نظر اختلاف وجود دارد. ریشه بیشتر این اختلافات، مبانى بحث کمال نهایى انسان است؛ تا آنجا که اختلاف در مبانى کمال نهایى، به ایجاد مکاتب مختلف اخلاقى انجامیده است. یکى از مهمترین این مبانى، مبانى معرفتشناختى است. نویسندگان محترم در مقاله «مبانى معرفتشناختى کمال نهایى انسان از دیدگاه آیتاللّه مصباح»، به بحث درباره مبانى معرفتشناختى کمال از دیدگاه آیتاللّه مصباح مىپردازند. بر این اساس، معرفت امرى ممکن بلکه متحقق است و مىتوان آن را با تبیینى یقینآور اثبات کرد. به علاوه، ابزار معرفت منحصر به عقل و حس نیست، بلکه وحى و شهود نیز جزو ابزارهاى اصلى معرفتهاى بشرىاند. همچنین بر اساس دیدگاه ایشان میان فعل و هدف اخلاق رابطهاى ضرورى (ضرورت بالقیاس) برقرار است.
2. نویسنده محترم در مقاله «ارزش معرفتشناختى اطمینان در مقایسه با یقین، علم متعارف و ظن»، بر این باور است که تحلیل ارزش معرفتشناختى «اطمینان» یکى از کاربردىترین مباحث در معرفتشناسى است. حل این مسئله متوقف بر نسبتسنجى میان «اطمینان» و سایر مراتب معرفت است. این مقاله در پى ارائه نگرشى نوین درباره اعتبار «اطمینان» بوده، در دو بخش کلى سامان یافته است. در بخش نخست با مراجعه به آثار حکما، متکلمان و اصولیین به مقایسه اطمینان، علم و ظن پرداخته و ملحق بودن «اطمینان» به «علم عادى» تبیین شده است و در بخش دوم، دیدگاههاى مختلف درباره ملاک اعتبار اطمینان ارزیابى، و روشن شده است که «اطمینان» مانند ظن نیست که فاقد اعتبار و محتاج ادله اعتباردهنده باشد؛ بلکه خود همچون «علم عادى» اعتبار دارد. روش تحقیق در این مقاله اسنادى ـ تحلیلى است.
3. ماتریالیسم نوعى انحصارگرایى در حوزه وجود است که در دوران مدرن نخست در چارچوب فلسفههاى مکانیکى و با تکیه بر اتمیسم طرح شد. با اینکه این بیان از ماتریالیسم به دلیل جزماندیشى حاکم بر آن اکنون طرفدار چندانى ندارد، اما هنوز پیشفرضهاى ماتریالیستى در معرفتشناسى حضورى پررنگ دارند. نویسنده محترم در مقاله «ماتریالیسم و امکان آگاهى»، با نگاهى انتقادى به بررسى لوازم این پیشفرضها در ارتباط با دو مؤلفه آگاهى و اختیار مىپردازد. در این مسیر از فیزیکگرایى، رفتارگرایى، الگوى کامپیوترى ذهن و معرفتشناسى طبیعىشده بهمنزله رویکردهایى ماتریالیستى که در معرفتشناسى معاصر حضور دارند بحث خواهد شد و در نهایت لازمه مشترک این رویکردها مبنى بر تعینگرایى و امکان پیشبینى رفتارهاى فردى و جمعى انسانها مورد نقد قرار خواهد گرفت. روش بحث، تحلیلى است و نتیجه این پژوهش بر ناکارآمدى رویکردهاى ماتریالیستى در حوزه علوم انسانى تأکید دارد.
4. نویسنده محترم پیشتر در مقاله «حکمناپذیرى وجود»، با براهینى اثبات کرد که هستى (بهمعناى مطلق واقعیت)، حکمپذیر نیست، و ممکن نیست که حکمى داشته باشد؛ بنابراین نمىتوان موضوع فلسفه اولى را هستى (بهمعناى مطلق واقعیت با تعابیر گوناگونش) قرار داد. اینک در مقاله «موانع حکمپذیرى حقیقت هستى» که در امتداد و ادامه همان مقاله است، در تلاش است تا موانعى را که از حکمپذیرى هستى و موضوع فلسفه شدن آن جلوگیرى مىکنند، روشن سازد. در مجموع چهار مانع در این مقاله بیان شده است که عبارتاند از: 1. کثرتناپذیرى وجود؛ 2. امتناع عروض بر حقیقت هستى؛ 3. امتناع عروض «واجب بالذات» و «ممتنع بالذات»بر هستى؛ 4. بىمرزى حقیقت هستى. هدف این پژوهش این است که با ارائه موانع حکمپذیرى هستى (بهمعناى مطلق واقعیت) روشن سازیم که موضوع فلسفه اولى، هستى (بهمعناى مطلق واقعیت با تعابیر گوناگونش) نیست.
5. نویسندگان محترم در مقاله «نسبت وجود و شیئیت در دیدگاه ابنسینا و نیثن سمن»، به بررسى نسبت میان دو مفهوم اساسى وجود و شیئیت (یا موجود و شىء) از مسائل مهم نظامهاى متافیزیکى بهشمار مىآید. نسبتى که فیلسوف با اتخاذ مبانى خاص براى این دو مفهوم در نظر مىگیرد، بر صورتبندى اشیاى عالم و وضعیت متافیزیکى معدومات مؤثر است. در این مقاله دو نظریه ابنسینا و نیثن سمن درباره نسبت وجود و شیئیت ارائه شده و ازآنجاکه دیدگاه ابنسینا واکنشى به دیدگاه متکلمان اسلامى نیز بهشمار مىآید، اشارهاى مختصر به دیدگاه متکلمان مىشود. متکلمان مسلمان قرنها پیش و سمن در قرن حاضر با مبانى و انگیزههاى متفاوت، هر دو معتقدند که نسبت وجود و اشیا، نسبت اعم و اخص مطلق است؛ درحالىکه ابنسینا آشکارا بر مساوقت نسبت وجود و اشیا تأکید دارد. هدف این مقاله آن است که با نظر به چارچوب نظرى بحث، از نسبت وجود و شیئیت در فلسفه تحلیلى معاصر گامى براى فهم بهتر دیدگاه ابنسینا برداشته شود.
6. در مقاله «ماده طبیعى در حکمت سینوى»، ماده بهمنزله موضوعى مشترک براى علم و فلسفه، کانون بررسى و تحلیل قرار مىگیرد. در این مسیر، نویسنده محترم، نخست به آراى برخى از فلاسفه و صاحبنظران متقدم و متأخر درباره ماده اشاره، و سپس ماده در مفاهیم ماده اولیه، ماده ثانویه و ماده تجربى و نسبت آنها با یکدیگر تحلیل مىشود. مفهوم ماده در فلسفه اسلامى طى سدههاى متمادى تغییرى نکرده و یافتههاى شگرف علمى در اینباره، فیلسوفان مسلمان را متأثر و بهروز نساخته است. در نتیجه این تعاریف هیچگونه ربط و نسبتى با ماده مورد مطالعه علوم تجربى ندارد. در این مقاله نشان داده مىشود که چنانچه از منظر جدیدترى به ماده در فلسفه اسلامى بنگریم، مىتوان ارتباط مناسبى میان ماده برهانى در فلسفه اسلامى و ماده تجربى در دانش جدید بیابیم.
7. نویسندگان محترم در مقاله «شرایط صورى تعریف»، معتقدند که تعریف، به ادعاى منطقدانان، راهکارى است براى تحصیل مجهول تصورات؛ بهگونهاىکه براى شناخت حقیقى برخى از امور، هیچ راهى نداریم جز توسل به تعریف. اکنون پرسش آن است که در کجا و در چه صورتى، تعریف مىتواند کارایى این چنین داشته باشد؟ یافتن بخشى از پاسخ، ما را به بحث درباره شرایط تعریف سوق مىدهد که بخشى از آنها، شرایط صورى تعریف است. از مهمترین شرایط صورى تعریف، ترکیب و نحوه چینش اجزاى تعریف است؛ اما پذیرش این شرط مستلزم بحثهاى بیشترى است که حاکى از درهمتنیدگى این بحث بوده و پیگیرى آنها ما را به نتیجه مىرساند که تعریف صرفا یک بحث منطقى نیست، بلکه هویت فلسفى و معرفتشناختى نیز دارد، همانگونه که ابعاد زبانى دارد.
در پایان این دفتر، همچون گذشته، با سپاس و قدردانى از همه محققان، فرهیختگان و استادان گرانقدرى که ما را در تهیه این شماره نشریه یارى رساندند، یادآور مى شود که نقدهاى عالمانه و پیشنهادهاى مشفقانه خوانندگان گرامى را همواره براى خود موهبتى گرانبها دانسته که بر غناى هرچه بیشتر نشریه خواهد افزود.