نخستین سخن
Article data in English (انگلیسی)
«الحمدللّه الذی کائن لا عن حدث، موجودٌ لا عن عدم، مع کل شیءٍ لا بمقارنة،و غیر کل شیءٍ لا بمزایلة، فاعل لا بمعنی الحرکات و الآلة، بصیرٌ اذ لا منظورالیه من خلقه، متوحد إذ لا سکن یسنأنس به و لا یستوحش لفقده.»[1]
با حمد و سپاس خداوند واحد سرمد و با صلوات بر رسول خاتم اعظم و اهلبیت طاهر ومطهّرش، هیجدهمین شماره «معرفت فلسفی» را با این امید به پیشگاه خوانندگان فرهیخته وگرانقدر تقدیم میداریم که توانسته باشیم در گسترش و تعمیق دانش و معارف اسلامی گامهاییبرداشته باشیم. در این شماره مقالاتی در باب فلسفه، منطق، معرفتشناسی و فلسفه حقوق گردهم آمده که اهمّ محورها و موضوعات آن به اختصار به قرار ذیل است:
نویسنده محترم مقاله «حکمت فردیدی» ابتدا به معرفی اجمالی سیداحمد فردید و مهمترینآثار و شاگردانش پرداخته، تفاوت اندیشههای او با فیلسوفان و متفکران سنّتی و متجدّد راخاطرنشان ساخته است. به نظر نویسنده محترم محور تفکر فردید پرسش در باب «وجود» و«تاریخ» بوده و چهار مؤلفه مهم اندیشه او عرفان اسلامی، به ویژه نظریات محیالدین عربی،فلسفه هایدگر، مبادی اسمشناسی یا علمالاسماء و قرآن کریم است. تفکیک وجود از موجود وتأکید و توجه به وجود از بارزترین اندیشههای متافیزیکی فردید است. به نظر فردید «مابعدالطبیعه نه تنها از حقیقت وجود، بلکه از حقیقتِ حقیقت نیز غفلت کرده است. به عبارت دیگر، حقیقت نه مطابقت ذهن با خارج است نه مطابقت خارج با ذهن، بلکه حقیقت تجلّینامستوری غیب هویت وجود و کشف حجاب هویت غیب است.» بحث از معرفت در حکمتاُنسی و نقد منطق ارسطویی، حکمت تاریخ، ادوار تاریخ، اسمشناسی غرب و انقلاب اسلامی ازدیگر محورهای این مقاله است. نقد آرای فردید در محورهای متافیزیک، تأثیرپذیری وی ازآرای هایدگر، معرفتشناسی و تاریخ بحثهای پایانی این مقاله را به خود اختصاص دادهاند.
سرنوشت انسان پس از مرگ، از مهمترین و دیرپاترین دغدغههای بشر بوده و نظریاتگوناگون در این باب ارائه شده است. در مقاله «براهین ابطال تناسخ در حکمت متعالیه» نویسندهمحترم پس از بیان معنای تناسخ و انواع آن، تلاش نموده است تا براهین ابطال تناسخ از منظرملّاصدرا را بیان و بررسی نماید. وی در ضمن این مقاله مبانی نادرست تناسخ را اینچنینبرشمرده است: 1. انحصار عوالم در دو جهان مادی و عقلی؛ 2. تبعیت نفس از بدن؛ 3. امتناعتجرّد نفس؛ 4. فرق معاد با تناسخ؛ 5. احتمال زیادت و نقصان.
در مقاله «معرفت حصولی؛ ویژگیها، اقسام و تمایزها»، نویسنده محترم با اشاره به این نکتهکه علم و معرفت مساوق حضور است و هر علمی در واقع حضوری است، جهت و دلیل تقسیمعلم به حضوری و حصولی را بیان نموده و آن را تقسیمی نسبی و قیاسی میداند. از اینرو، بهپاسخ این پرسش پرداخته که آیا مغایرت علم حضوری و حصولی اعتباری است یا حقیقی؟ بهنظر وی مراد از اعتباری در این پرسش باید «قیاسی» باشد که خود حیثیتی واقعی است نه فرضی.در ادامه این مقاله ویژگیهای معرفتشناختی علم حصولی بیان شده و بحث از حکایتگری درعلم حصولی با این پرسش همراه شده است که آیا حکایتگری مفاهیم و تصورات بالقوّه وشأنی است یا بالفعل؟ اقسام علم حصولی، تعریف تصور و تصدیق، تمایز تصور، مفهوم و دیگرواژههای همگن، تمایز تصدیق و قضیه، تمایز تصدیق و اعتقاد از دیگر مباحث مطرح در اینمقاله هستند.
جهان کی و چگونه خلق شده است؟ آیا از عدم به وجود آمده و مراحلی داشته است؟نویسنده محترم مقاله «پیدایش جهان از منظر افلاطون» تلاش نموده است آرای افلاطون در اینباره را واکاوی نماید. وی ابتدا به تشریح نظریه جهانشناسی افلاطون پرداخته، مراحلپیدایش جهان از منظر او را در ده مرحله بیان داشته است. نکته درخور توجه استفاده ازمحاسبات ریاضی و نمودار توسط نویسنده محترم برای اثبات این مراحل است.
آیا تقسیم برهانی به «لمّی»، «انّی مطلق» و «دلیل» درست است؟ نویسنده محترم مقاله«ذواتالاسباب در منطق» درصدد است با بررسی مفاد این قاعده نسبت آن را با یقینبخشیبرهان انّی آشکار ساخته، درستی تقسیم مذکور را نشان دهد. وی ابتدا پس از معرفی اوّلیات وغیر اولیات قاعده ذواتالاسباب را با توجه به عبارت شیخالرئیس بررسی نموده است. سپس بهنظر محقق طوسی در باب منشأ یقین و نظر ابنسینا درباره یقین به «غیر ذی سبب نظری» اشارهکرده است. در ادامه امکان یا امتناع یقین به ذیسبب از راه غیر سبب، امکان یا امتناع یقین بهذیسبب از راه معلول و از راه برهان انّی مطلق، امکان یا امتناع یقین به غیر ذیسبب و قاعدهذواتالاسباب و تجربیات را بررسی نموده است. وی در پایان چنین نتیجه گرفته است که طرحقاعده ذواتالاسباب برای این است که نشان داده شود: برهان غیرلمّی در شرایط خاص، برهاناست و در غیر آن شرایط برهان نیست.
نویسنده محترم مقاله «کواین و اشکالات او به منطق موجّهات» ابتدا ضرورت منطقی و امکانمنطقی و ضرورت و امکان متافیزیکی و نسبت میان ضرورت و امکان منطقی و متافیزیکی راتوضیح داده است. سپس به تفصیل اشکالات کواین بر منطق موجّهات را مطرح ساخته و هر یکرا به بررسی و نقد نموده است. وی اشکالات کواین بر منطق موجّهات را چنین شماره کردهاست: 1. زبان منطق موجّهات مصداقی نیست؛ 2. منطق موجّهات ما را وادار به پذیرش ذاتباوری میکند؛ 3. ذات باوری دارای مشکلاتی است که جز سردرگمی، چیزی به دست نمیدهد.
نسبت میان حق و تکلیف چیست و چگونه است؟ پاسخ به این دو پرسش محور اصلی مقاله«حق و تکلیف و تلازم آنها» است. نویسنده محترم این مقاله ابتدا به معناشناسی واژه حق وتکلیف پرداخته و سپس صور ممکن تلازم حق و تکلیف را تبیین نموده است. وی تلازم حق وتکلیف را در دو ناحیه مطرح کرده است. الف) استلزام حق نسبت به تکلیف؛ ب) استلزام تکلیف نسبت به حق. وی در بحث استلزام حق نسبت به تکلیف نظریه هوفلد و تقسیمات چهارگانه ویدر باب حق را به تفصیل بیان و بررسی و نقد کرده است.
در پایان ضمن تقدیر و سپاس از همه فرهیختگان و عزیزانی که ما را در ارائه این مجموعهیاری رساندند، همچون همیشه یادآور میشویم که پیشنهادها و نقدهای سازنده خوانندگانگرانقدر را موجب پویایی و کمال نشریه میدانیم.
پی نوشت
[1]ـ نهجالبلاغه، خ 1.