معرفت فلسفی، سال چهارم، شماره چهارم، پیاپی 16، تابستان 1386، صفحات -

    نخستین سخن

    نوع مقاله: 
    سخن سردبیر
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    نخستین سخن

    الحمدللّه الذی ابتدع الخلق علی غیر مثال امتثلَهُ، و لا مقدارٍ احتذی علیه، مِن خالق معبودٍ کان قبله، و أرانا مِن ملکوت قدرته، و عجائب ما نطفت به آثارُ حکمته، و اعتراف الحاجة مِنَ الخلق اِلی أن یقیمها بمساک قوّته، ما دلّنا باضطرار قیام الحجّة له علی معرفته، فَظهرتِ البدائع التی احدثتها آثار صنعته، و أعلام حکمته، فصار کُلُّ ما خلق حجّة له و دلیلاً علیه؛ و ان کان خلقا صامتا، فحُجَّتُه بالتدبیر ناطقة، و دلالته علی المبدع قائمة.1

    با سپاسِ خداوند حکیمِ حکمت آفرین که غایت آمال عارفین است و حبیب قلوب صادقین، و با سلام و صلوات بر پیامبر خاتم و اوصیای مکرم او، شانزدهمین شماره معرفت فلسفی را با این امید به محضر مخاطبان فرهیخته تقدیم می داریم که این مجموعه بتواند در گسترش مرزهای دانش موفق باشد. در اینجا به مهم ترین محورها، موضوعات و مسائل این شماره نگاهی گذرا می افکنیم:

    در مقاله «عقل از منظر معرفت شناسی» نویسنده محترم ابتدا در باب حقیقت و چیستی عقل به اجمال هفت کاربرد برای آن در فلسفه اسلامی بیان نموده، عقل را در کاربرد معرفت شناسانه چنین تعریف می کند: قوّه یا نیرویی ادراکی که با آن می توان حقایق را به نحو کلی درک کرد و به شناخت آنها دست یافت. سپس به تعریف عقل نظری و عقل عملی پرداخته، تلاش می کند تا با استفاده از آرای برخی فلاسفه این دو مفهوم را بازشکافد. در ادامه کارکردهای عقل در ساحت مفاهیم و قضایا، تحلیل و ترکیب، تعریف، انتزاع، تجربه و تعمیم و سنجش بیان شده است. بحث از حکم در قضایا، استدلال یا استنتاج، عقل و گزاره های پیشین از دیگر مباحث این مقاله اند.

    آیا برای صدق گزاره ها معیاری وجود دارد؟ آن معیار چیست و راه دست یابی به آن کدام است؟ در پاسخ به این پرسش های مهم و دیرین در معرفت شناسی، آرایی گوناگون پدیدار شده است. در مقاله «مسئله معیار» نویسنده محترم تلاش کرده تا به پرسش های مذکور پاسخ گوید. وی ابتدا به بیان پیشینه و اهمیت این بحث پرداخته و پس از تبیین مسئله، تفاوت موضوع معیار صدق با موضوع تعریف صدق را یادآور شده است. سپس معیار معرفت یا همان «مسئله معیار» را توضیح داده و در روش تحصیل معیار به این پرسش پاسخ داده است که آیا معیار امری پیشینی است یا پسینی؟ در ادامه، راه حل های روش گرایان، جزئی گرایان و جزئی گرایان تبیینی را توضیح داده و آنها را بررسی و نقد نموده است. در پایان مقاله نیز روش تحصیل معیار در فلسفه اسلامی را تشریح نموده و در یک جمع بندی، روش جزئی گرایی را در مقام تحصیل معیار، روشی صحیح دانسته و در مقام داوری و قضاوت روش گرایی را بر صواب می داند.

    آیا برهان هایی که فیلسوفان از طریق علم به ممکنات بر وجود خداوند اقامه می کنند یقین آور است؟ آیا برهان امکان و وجوب، برهانی لمّی است یا انّی یا دلیلی معتبر؟ نویسنده محترم مقاله «برهان های وجوب و امکان و قاعده "ذوات الاسباب لا تعرف الا بأسبابها» با بیان یک مقدّمه و معرفی انواع برهان های اقامه شده بر وجود باری تعالی و تطبیق آنها بر برهان های وجودی، صدیقین و امکان و وجوب، این بحث را پژوهیده است. وی ابتدا قاعده «ذوات الاسباب» در منطق را، با بیان عبارتی از برهان شفا و مفاد آن، بررسی نموده و با استناد به نظر محقق طوسی چنین نتیجه گرفته است که، مقتضای هر یک از دو بیان شیخ الرئیس و محقق طوسی این است که ذوات الاسباب یا معلوم نمی شوند و یا با علت معلوم می شوند؛ و غیر ذوات الاسباب یا اوّلی هستند و یا راهی برای علم یقینی زوال ناپذیر به آنها وجود ندارد. در ادامه، وی با پیش کشیدن دو مشکل تلاش می کند که آنها را حل نماید. لمّی بودن علم به صانع از راه علم به مصنوع از نظر شیخ الرئیس، انّی بودن علم به صانع از راه مصنوع نزد صدرالمتألّهین و بازخوانی نظر وی از دیگر مباحث مهم این مقاله است. نویسنده محترم در پایان مقاله چنین نتیجه گرفته است که، از نظر منطقی می توان برای واجب برهان وجوب و امکان اقامه کرد و نتیجه آن یقین دائم است نه یقین موقت، اما روشن نیست که بتوان چنین برهانی را "لمّ" یا "انّ مطلق" یا "دلیل معتبر" به اصطلاح صدرا نامید.

    نویسنده محترم مقاله «حکمت و تزکیه نفس و رابطه آنها در حکمت متعالیه» ضمن بیان ده تعریف از حکمت از نگاه ملّاصدرا، دغدغه وی از حکمت را معرفت و استکمال نفس دانسته و از آنجا که یکی از مهم ترین اقتضائات معرفت نفس را تزکیه و تهذیب نفس می داند، بررسی رابطه حکمت و تزکیه نفس در حکمت متعالیه را امری ضروری برشمرده است. وی با ارائه عباراتی از ملّاصدرا، حقیقت حکمت را همان ایمان، و تزکیه نفس را شرط مهم تحصیل و قبول حکمت و فلسفه می داند. بررسی غایت و نتایج حکمت از نظر ملّاصدرا و تقسیم غایات به دنیوی و اخروی، اصلی و فرعی و بررسی تفصیلی هر یک از آنها از اهم مطالب این مقاله اند.

    معنا و ماهیت حق چیست؟ قلمروهای کاربردی حق کدامند؟ تفاوت «حق داشتن» با «حق بودن» چیست؟ آیا حق امری تکوینی است یا اعتباری؟ این پرسش ها و برخی پرسش های دیگر از این دست، می توانند پرسش های مهم در بحث از معنا و ماهیت حق باشند. نویسنده محترم مقاله «معنا و ماهیت حق» ابتدا معنای لغوی و سپس معانی حق در اصطلاحات فلسفی، اخلاقی، فقهی، حقوقی و سیاسی را بیان نموده است. سپس، ضمن بیان معانی حقوقی حق به تفاوت های حقوق و قانون اشاره کرده، تفاوت میان دو ترکیب «حق بودن» و «حق داشتن» را متذکر گردیده است. وی در ادامه، به تبیین معنای حق پرداخته و معتقد است که حق از سنخ مفاهیم فلسفی است نه مفاهیم ماهوی و منطقی. از این رو، درصدد تبیین منشأ انتزاع مفهوم حق برآمده است. نویسنده در بحث از ماهیت حق به این پرسش که آیا حق امری اعتباری است یا امری حقیقی پاسخ گفته و در نهایت به این نتیجه رسیده است که، حق خداوند امری تکوینی است و حقوق همه موجودات ممکن را خداوند اعتبار می کند.

    نویسنده محترم مقاله «منشأ و خاستگاه حقّ بشر» مقاله خویش را برای پاسخ به این پرسش اساسی سامان داده است که آیا چه چیزی منشأ و خاستگاه حق بشر است؟ وی برای یافتن پاسخ ابتدا واژه حق را از دو منظر معرفت شناختی و هستی شناختی در فلسفه حقوق غوررسی نموده و معتقد است که از لحاظ معرفت شناختی، مفهوم حق امری بدیهی و به معنای مجاز بودن در داشتن یا نداشتن یک صفت یا انجام دادن یا ترک نمودن یک کار است. اما به لحاظ هستی شناختی، مفهوم حق مفهومی فلسفی است که از مقایسه رابطه کمال واقعی انسان با فعلش انتزاع می شود. در ادامه، با اشاره به معنای لغوی و اصطلاحی «حق» به موضوعاتی همانند انواع حق، تقسیم حق به لحاظ هدف، به لحاظ فاعل، حقوق خداوند، حقوق مردم، حق اخلاقی، منشأ حقوق طبیعی و حقوق قانونی پرداخته است. بررسی رویکردهای گوناگون درباره منشأ حق قانونی، پایان بخش این مقاله است.

    نظریه جان رالز در باب عدالت، بی تردید، از تأثیرگذارترین نظریات معاصر است که مقالات و کتاب هایی متعدد در نقد و توضیح آن نگاشته شده است. از این رو، بهره گیری وی از اصول عدالت در پی ریزی یک فلسفه سیاسی می تواند به همان اندازه مهم و تأثیرگذار باشد. نویسنده محترم مقاله «فلسفه سیاسی تلفیقی» تلاش نموده تا از طریق تبیین و نقد نظریه عدالت و اصول آن، همانند اصل «آزادی» و «اصل تمایز» (برابری)، و تشریح و نقد براهین وضع نخستین، عقلانیت، غایات فی نفسه، موازنه تأمّلی، پایداری، و اجماع هم پوششی مزایا و کاستی های این نظریه را نشان دهد.

    در پایان، از تلاش همه پژوهشگران ارجمند که در ارائه این مجموعه، معرفت فلسفی را یاری رساندند، صمیمانه تشکر و قدردانی نموده، همچون همیشه یادآور می شود که پیشنهادها و نقدهای مشفقانه و محققانه خوانندگان فرهیخته، هدایایی ارزشمندند که بر غنای معرفت فلسفی خواهند افزود.


    • پى نوشت ها

      1ـ نهج البلاغه، فرازهایى از خطبه «اشباح».

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1386) نخستین سخن. فصلنامه معرفت فلسفی، 4(4)، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده)."نخستین سخن". فصلنامه معرفت فلسفی، 4، 4، 1386، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1386) 'نخستین سخن'، فصلنامه معرفت فلسفی، 4(4), pp. -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده). نخستین سخن. معرفت فلسفی، 4, 1386؛ 4(4): -