تحليل فلسفي «حُب» از منظر علامه مصباح يزدي*

ضمیمهاندازه
1.pdf358.22 کیلو بایت

سال بيستم، شماره سوم، پياپي 79، بهار 1402، ص 7ـ22
 

نوع مقاله: پژوهشي
* سيدحجت‌الله فقيهي/ دانشجوي دکتري فلسفه تطبيقي مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)     Amiryamir232@gmail.com
مجتبي مصباح/ دانشيار گروه فلسفه مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)    M-mesbah@Qabas.net
دريافت: 25/10/1401       پذيرش: 07/02/1402

چکيده
مفهوم «حُب» نشان‌دهنده نوعي ميل و گرايش به چيزي است که محب آن را ملائم با خود مي‌داند. مفهوم حب، مفهوم کلي از نوع معقول ثاني فلسفي است. درواقع اين مفهوم از مقايسه ميان وجود محب با امر يا اموري که با آن وجود ملائم است، انتزاع مي‌گردد. بنابراين مفهوم حب، صرفاً بيانگر نوعي رابطه وجودي و نحوه آن است و براي خود وجودي مستقل از دو طرف مقايسه ندارد. البته گاهي ممکن است حب را از حيث مصداقي يا از جهت منشأ انتزاعش در نظر گرفت و از اين جهت مفهومي ماهوي از آن انتزاع کرد و از همين روست که شماری از حکما، مفهوم حب را از اين قبيل مفاهيم ماهوي برشمرده‌‌اند. ملاک انتزاع حب، درک ملائمت است. ادراک ملائمت از دو طريق علم حضوري و يا حصولي محقق مي‌شود. با توجه به ابتنای مفهوم حب بر درک ملائمت، ضمن تحليل فلسفي حب و بررسي نحوه انتزاع آن، با بررسي انحای گوناگون درک ملائمت، به بررسي تمايز ميان بعد بينشي و گرايشي مي‌پردازيم.

کليدواژه‌ها: حب، علم‌، انتزاع، ملائمت، علامه مصباح یزدی.


* اين مقاله در همايش بين‌المللي «علوم انساني اسلامي در انديشه علامه محمدتقي مصباح‌ يزدي» پذيرش شده است.

شماره صفحه: 
7