سخن نخست
Article data in English (انگلیسی)
سخن نخست
الحمدُلله الّذی لا مُضادَّ لَهُ فی مُلکه، و لامُنازعَ له فی اَمْرِه، الحمدُلله الّذی لا شریک لَهُ فی خَلقِه، و لا شَبیه لَهُ فی عَظمته، الحمدُللهِ الفاشی فی الخلقِ اَمرُهُ و حمدُهُ... الّذی بَعُدَ فلایُری، و قَرُبُ فَشَهِدَ النَّجوی.... لیس له منازعٌ یعادله، و لا شبیهٌ یشاکله و لا ظهیرٌ یعاضده... الحمدُلله الّذی هَدانا لهذا و ما کُنّا لِنَهتَدِی لولا أن هدانا الله.1
خداوند منّان را شاکریم که توفیق داد تا هفتمین شماره معرفت فلسفی را با این امید به ساحت اندیشه عرضه کنیم که حضرت حقّ جلّ و علا و اولیای گرامی دین علیهمالسلام از ما خشنود و ارباب معرفت و فرهیختگان دانش دوست و با فضیلت از محتوا و مطالب این نشریه کامروا باشند.
باری در این شماره نیز، به لطف پژوهشگران ارجمند، مقالاتی چند در موضوعات فلسفی و معرفتشناختی فراهم آمده که اهم نکات و محورهای آنها به اختصار به شرح ذیل است:
در مقاله «حضوری بودن محسوسات» چهار نظریه عمده درباره علم به محسوسات، به ویژه دیدنىها، بیان و بررسی شده است: الف) نظریه خروج شعاع از چشم و برخورد با شىء دیدنی؛ ب) نظریه حکمای مشاء که معتقد به انطباع صورت شىء دیدنی در شبکیه هستند؛ ج) نظریه شیخ اشراق که قایل است علم به دیدنىهای مادی از انواع علم حضوری است؛ د) نظریه صدالمتألهین که علم به دیدنىها را از مقوله علم حصولی مىداند. نویسنده محترم ضمن بیان و بررسی نظریههای چهارگانه، رأی شیخ اشراق را پذیرفتنىتر دانسته و به نقدها و اشکالات آن پاسخ گفته است.
نویسنده محترم مقاله «معرفت لازم و کافی در دین» تلاش کرده است تا به چند پرسش اساسی در باب معرفت دینی پاسخ گوید. آن پرسشها عبارتند از: الف) چه نوع (یا انواعی از) معرفت در دین دستیافتنی است؟ ب) آیا مىتوان به معرفت یقینی (به معنای اخص آن) در دین رسید؟ ج) آیا دستیابی به معرفت یقینی (به معنای اخص) در دین لازم و ضروری است؟ د) معیار و ملاک صدق معرفتهای متعارف چیست؟
در این مقاله دو مفهوم دین و معرفت و کاربردهای آنها روشنایی یافتهاند، با رویکردی تتبعی ـ تحلیلی، آرای برخی متفکران مسلمان در باب پرسشهای مذکور بیان و بررسی شدهاند. نویسنده محترم در پایان به این نتیجه رهنمون شده است که دستیابی به معرفت یقینی (به معنای اخص) در بخشهایی از دین ممکن است، اما لازم و ضروری نیست.
این پرسش که آیا دستیابی به شناخت یقینی امکان دارد، محور اصلی و اساسی مقاله «شناخت یقینی، ممکن یا ممتنع؟» است. نویسنده محترم ابتدا با اشاره به پیشینه شکگرایی و نسبىگرایی، انواع معرفت را بیان نموده، و سپس ادلّه امکان دستیابی به یقین و نفی شکگرایی را بیان مىکند. وی در این بخش از مقاله، شش دلیل ارایه نموده، سپس درباره ابزارهای پیدایش یقین بحث کرده، و در پایان ضمن بیان چند نکته اساسی، به پاسخ این پرسش اشاره مىکند که چگونه یقین روانشناختی به یقین منطقی پیوند مىخورد.
ادراکات فطری چیست؟ مراد فیلسوفان مسلمان از ادراکات فطری و منظور کانت از این نوع ادراک کدام است؟ آیا میان نظر فیلسوفان مسلمان و نظر کانت تعارض یا تفاوتی وجود دارد؟ نویسنده محترم مقاله «گامی در رفع تعارض معرفتشناسی فلاسفه اسلامی و کانت؛ ادراکات فطری» تلاش کرده است تا به این سه پرسش پاسخ گوید. وی ابتدا معنای ادراکات فطری نزد فیلسوفان مسلمان را بیان نموده و ویژگىهای آن را برشمرده است، سپس به نقل آرای کانت در این خصوص پرداخته و ویژگىهای ادراکات فطری در نزد کانت را باز مىگوید و چنین نتیجه مىگیرد که میان نظر فیلسوفان مسلمان و نظر کانت درباره ادراکات فطری اختلافی در کار نیست.
در مقاله «ادلّه فلسفی اثبات کامل مطلق در یک نگاه» نویسنده محترم ابتدا با اشاره به این باور موحدان که خداوند متعال موجودی کامل، هستی بىنهایت و بىنقص است و آیات و روایات و اوراد و ادعیه اسلامی بر این باور تأکید مىورزند، به بررسی و نقد ادلّهای که در کتابهای فلسفی بر این باور اقامه شده پرداخته، و به زعم خود ناتمام بودن آنها را آفتابی نموده است. سپس در بخش دوم مقاله، پنج برهان را که در نظر وی از اتقان کافی برخوردارند، اما در کتابهای فلسفی نیامدهاند، بازگو نموده است. در پایان مقاله، خاطرنشان شده است که با توجه به تمام بودن ادلّه اثبات وجود خدا، ضرورت وحی، و ضرورت عصمت پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله و امامان معصوم علیهمالسلام، حتی اگر ادلّه عقلی ـ فلسفی بر کامل مطلق بودن خدا ناتمام باشند، باز باور و ایمان به این مطلب خردپذیر و ممکن است.
در پایان، با تشکر و سپاس از همه عزیزانی که ما را در ارایه این مجموعه یاری رساندند، پیشنهادها و نقدهای مشفقانه و عالمانه همه خوانندگان گرامی و فرهیخته را مغتنم و موجب کمال و تعالی نشریه مىدانیم.
··· پىنوشت
1. شیخ عباس قمی، مفاتیحالجنان، فرازهایی از دعای افتتاح.