نگاهى به بازى زبانى احساسات
چکیده و کلیدواژه فارسی (Persian)
پندار غالب آن است که احساسات خصوصىاند؛ امّا ویتگنشتاین با این پندار مخالف است، زیرا اعتقاد دارد: چنین تلقّىاى به شکّاکیت و سولیپسیزم منتهى مىشود. بنابه برداشت رایج، احساسات در دو معنا خصوصىاند: 1. معناى اوّل که با مسئله معرفت سروکار دارد، داراى دو جنبه است: الف) هرکسى تنها خودش مىتواند به احساسات خود یقین و شناخت پیدا کند؛ ب) افراد هرگز نمىتوانند از احساسات خصوصى دیگران آگاهى یابند (ویتگنشتاین نشان مىدهد که وجه اوّل بىمعناست و وجه دوم نادرست.) 2. معناى دوم با «داشتن» مرتبط است؛ برطبق این معنا، هرکسى احساس مخصوص به خود را دارد. و از اینرو، نمىتوان دو احساس مانند هم و شبیه به هم داشت (ویتگنشتاین نادرستى این معنا را نیز نشان مىدهد.)
مقاله حاضر درصدد است نشان دهد که از نظر ویتگنشتاین، فقط به لحاظ دستور زبانى مىتوان گفت که احساسِ هرکسى تنها به خود او تعلّق دارد؛ نه اینکه این موضوع حاکى از امر خصوصى باشد. البته احساسات از این جهت که به صورت راز باقى بمانند و هیچ نشانه بیرونى از خود بروز ندهند، مىتوانند خصوصى باشند.