تبیین وجودى و معرفتى حسّ مشترک در فلسفه اسلامى
چکیده و کلیدواژه فارسی (Persian)
در حیطه علمالنفس فلسفه اسلامى، حسّ مشترک به عنوان قوّهاى ادراکى مطرح شده است که مفاهیم حسّى، مفاهیم جعلى، و مفاهیم شهودى را ادراک مىکند. این مقاله، در دو حوزه وجودشناختى و معرفتشناختى، به بررسى حسّ مشترک پرداخته است. فلاسفه مسلمان از دوره ابنسینا با طرح مسئله وحدت نفس و تنزّل وجودى قواى نفس به حوزه مفهوم و اسم، به نوعى تقلیلگرایى وجودشناختى در باب حسّ مشترک جهت مىیابند. در بستر معرفتشناختى، در این مقاله، ابتدا ادراکات حسّ مشترک به لحاظ حصولى و حضورى بودن بررسى، و سپس با طرح مسئله نماى مطابقت در حکمت سینوى، نگاه ویژه ابنسینا به این مسئله تبیین شده است. در نهایت، با طرح نظریه حرکت جوهرى از دید ابنسینا (و اقتران با نگاه معرفتى ویژهاى که ابنسینا به حسّ مشترک دارد)، چالش فقدان محوریت اطلاقى معرفت از دیدگاه وى تاحدودى مرتفع شده است. حاصل این اقتران، گونهاى از معرفتشناسى خواهد بود که معرفتشناسى تشکیکى نامیده شده است.