نظریه «فطرت» سیر تاریخى در غرب از یونان تا دوره معاصر
چکیده و کلیدواژه فارسی (Persian)
نظریه «فطرت» در آغاز به عنوان نظریه اى فلسفى و به منزله نظریه اى روان شناختى ـ معرفت شناختى، که مشتمل بر عناصر و ایده هاى متعدد و متنوّعى است، محور تحقیقات بسیارى از فلاسفه در قرن هفدهم بود. این نظریه از جمله نقاط تلاقى و چالش در گفت وگوى فلسفى و انتقادى فلاسفه اسلامى با فلاسفه غرب نیز به شمار مى رود.
این نظریه از یک سو، مسبوق به زمینه و سابقه اى تاریخى است و از سوى دیگر، خود را در اشکال گوناگون، در دیدگاه هاى فلاسفه و متفکران و محققان بعدى آشکار ساخته و به نمایش گذاشته است.
این مقاله درصدد بیان زمینه تاریخى این نظریه پیش از قرن هفدهم و نیز استمرار آن در اشکال نظرى، در دوره پس از آن است (البته بدون آنکه شامل نظرات فلاسفه دکارتى و کانتى شود.) این گزارش تاریخى اولا، مى تواند گستره این نظریه را در اندیشه فلاسفه و محققان روشن سازد و ثانیآ، مى تواند بر چالش میان فلاسفه اسلامى و برخى فلاسفه غربى، که بر محور نظریه فطرت دور مى زند، نورى جدید بیفکند.