بررسي انتقادي مؤلفه خودآييني در نظريه معنويتگراي عقلانيت و معنويت
ضمیمه | اندازه |
---|---|
5.pdf | 343.94 کیلو بایت |
سال بيستم، شماره چهارم، پياپي 80، تابستان 1402، ص 67ـ86
نوع مقاله: پژوهشي
سيداحمد غفاري قرهباغ/ استادیار گروه فلسفه اسلامی، مؤسسة حکمت و فلسفه ايران، تهران yarazegh@yahoo.com
* محمدجواد فرجنژاد/ دکتراي مدرسي معارف اسلامي، دانشگاه معارف اسلامي، قم jasemani@chmail.ir
دريافت: 21/10/1401 پذيرش: 10/03/1402
چکيده
نظريه عقلانيت و معنويت به دنبال کم نمودن درد و رنج بشري با رويکرد معنويتگرايي جديد است. ملکيان در اين نظريه توجه خاصي به ويژگيهاي انسان معنوي دارد و در نتيجه التفات نظريه به مقوله مدرن شدن، ويژگيهاي خاصي را براي انسان معنوي بيان نموده است. از جمله اين ويژگيها، خودآئيني يا خودفرمانروا بودن انسان معنوي است. البته اين انگاره، نتيجه استدلالگرايي و غيرمتعبد بودن انسان معنوي است. در مقابل، انسان غيرمعنوي، ديگرفرمانروا است و در نهايت به ازخودباختگي انسان منجر ميشود. تحقيق پيشرو بر آن است که با بررسي مسئله تعبد، استدلالگرايي و مفهومشناسي خودآييني، اين مؤلفه را در نظريه عقلانيت و معنويت مورد ارزيابي انتقادي قرار دهد. از نتايج مهم تحقيق آن است که تعبد بهطور مطلق به ديگرآييني منجر نميشود و تعبد موردنظر در دين وحياني، تعبد مدلل است.
کليدواژهها: خودآييني، خودفرمانروايي، استدلالگرايي، تعبد، عقلانيت، معنويت.