طبیعت‌گرایی روش‌شناختی در نظریه علم دینی علامه مصباح یزدی*

ضمیمهاندازه
7.pdf579.98 کیلو بایت
سال بيستم، شماره سوم، پياپي 79، بهار 1402، ص 113ـ128

نوع مقاله: پژوهشي

سيدمصطفي ميرباباپور/ دکتراي فلسفة دين مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني(ره)    mirbabapoor@gmail.com
دريافت: 11/10/1401       پذيرش: 25/02/1402

چکيده
بنا بر «طبيعت‌گرايي روش‌شناختي»، در علم صرفاً بايد به عوامل طبيعي بسنده کرد. طبق اين اصل روشي، معرفت معتبر از طبيعت تنها با روش طبيعت‌گرايانه به ‌دست مي‌آيد و در اين روش عوامل فراطبيعي در هيچ سطحي، حتي در مباني و اصول موضوعه نبايد حضور داشته باشند، با تحليل بيانات علامه مصباح يزدي، مي‌توان مخالفت جدي ايشان با طبيعت‌گرايي روش‌شناختي را استنباط کرد. محدوديت‌هاي روش تجربي، امکان تأثير امور ماورایي در امور خارق‌العاده، ضرورت ارتباط علم و متافيزيک و دادوستد معرفت‌ها از مواردي در ديدگاه ايشان است که مانع پذيرش طبيعت‌گرايي روش‌شناختي مي‌شود؛ اما ايشان راه شناخت امور عادي طبيعت را تجربه مي‌دانند و نوعي خودبسندگي تبييني براي طبيعت قائل هستند، چون مي‌توان با تجربه روابط اعدادي ميان امور مادي را شناخت و مي‌توان تأثيرات امور ماورایي را از متن تبيين حذف نمود. البته تجربه هم نبايد از قلمرو خود فراتر رود و در مورد امور ماورا‌ءالطبيعي و ارزش‌ها اظهارنظر نمايد. معجزات نيز از پديدهاي طبيعي هستند که قابل تبيين صرفاً طبيعي نيستند.

کليدواژه‌ها: طبيعت‌گرايي روش‌شناختي، خودبسندگي تبييني، علم و فلسفه، علم و دين،‌ علم ديني، طبيعت، ماوراء‌الطبيعه.


* اين مقاله در همايش بين‌المللي «علوم انساني اسلامي در انديشه علامه محمدتقي مصباح‌ يزدي» پذيرش شده است.

شماره صفحه: 
113