بازخواني حکمت تطبيقي از ديدگاه هانري کربن و جايگاه آن در ايران معاصر

ضمیمهاندازه
8.pdf400.96 کیلو بایت
سال بيستم، شماره دوم، پياپي 78، زمستان 1401، ص 129ـ145

نوع مقاله: پژوهشي
* محمدحسن يعقوبيان/ دانشجوي دکتري فلسفه تطبيقي دانشگاه علامه طباطبائي     mohammadyaghoobian@yahoo.com 
احمدعلي حيدري/ دانشيار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبائي    aah1342@yahoo.de
حسين کلباسي اشتري/ استاد گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبائي    hkashtari@yahoo.com
دريافت: 24/05/1401       پذيرش: 12/10/1401

چکيده
هانري کربن با گذر از خوانش اورسل از فلسفه تطبيقي مبتني بر پوزيتيويسم و پديدار‌شناسي هگلي ذيل سنت شرق‌شناسي، به نوعي معنويت ناظر به اديان در چارچوب فلسفه و اسلام ايراني با چشم‌انداز شيعي رسيده است. حکمت از ديدگاه او جامع بحث و معنويت و تطبيق، به معناي انطباق تجارب معنوي است. حکمت سهروردي به ‌عنوان کليد فرهنگ معنوي ايران نيز مصداق سنتي اين حکمت تطبيقي است. ازجمله مباني ديدگاه او، متاتاريخ و زمان لطيف، ارض ملکوت و مکان قدسي، حکمت خالده و معرفت اشراقي و قوه خيال است. به لحاظ روشي نيز با کليد هرمنوتيک هايدگري و پديدار‌شناسي تأويلي متمايز از پديدار‌شناسي هوسرلي و با نظر به گفت‌وگو و پديدار کتاب قدسي، به حکمت تطبيقي موردنظر خود پرداخته است. پسينه ديدگاه او در ايران معاصر، ضمن وجود جريانات تقابل و تمايز با نگرش کربني، تداوم کار او در انديشة ايزوتسو، داريوش شايگان و سيدحسين نصر نيز با تمايزاتي دنبال شده است؛ اما ويژگي‌هاي خاص خوانش کربني، فلسفه تطبيقي در ايران را به سمت حکمت تطبيقي سوق داده و علي‌رغم گام‌ها و نکات مثبت خود، تنوع روشي و خوانشي فلسفه تطبيقي با رويکرد بحثي و تاريخي و متافيزيک تمايز را مورد بي‌مهري قرار داده است.

کليدواژه‌ها: هانري کربن، فلسفه تطبيقي، حکمت تطبيقي، ماهيت فلسفه تطبيقي.
 

سال انتشار: 
1401
دوره: 
20
شماره مجله: 
78
شماره صفحه: 
129