معرفت فلسفی، سال سوم، شماره اول، پیاپی 9، پاییز 1384، صفحات -

    نخستین سخن

    نوع مقاله: 
    سخن سردبیر
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    نخستین سخن

    «سبحان اللّه فالق الحبِّ و الثوی، سبحان اللّه خالقِ کل شیء، سبحان اللّه خالق ما یُری و مالا یُری، سبحان اللّه مداد کلماته، سبحان اللّه رب العالمین.»1

    با سپاس بی کران از الطاف حضرت حق سبحانه و تعالی و برکات و فیوضات اولیای پاک و برگزیده اش ـ علیهم صلوات اللّه ـ نهمین شماره معرفت فلسفی را با این امید به پیشگاه مخاطبان دانش دوست و فضل پرور تقدیم می داریم که توانسته باشیم بر والایی مراتب و گستره معارف فلسفی بیفزاییم.

    باری، در این شماره نیز با همت، لطف و تلاش استادان و پژوهشگران گران قدر مقالاتی در باب عرفان، فلسفه و معرفت شناسی فرا گردهم آمده اند.

    در میزگرد فلسفه شناسی، پرسش های مربوط به نسبت میان فلسفه و عرفان، بار دیگر از منظر تنی چند از استادان محترم به بحث گذاشته شده است. آقای فیّاضی در پاسخ به پرسش از تشابه و تفاوت فلسفه و عرفان آورده اند که «در فلسفه روش برهانی و تعقلی است، اما در عرفان نظری عارف درصدد تقریر مشهودات خویش است به زبانی که خود می داند و بحثی از استدلال و مانند آن مطرح نیست. تفاوت دیگر آن است که هدف در فلسفه استکمال نفس انسانی است، اما در عرفان هدف فقط ذات حق تعالی است. آقای یزدان پناه با تفکیک میان "تجربه صادقانه" و "تجربه عارفانه" معتقدند که "تجربه صادقانه" در سیر و سلوک انجام می شود و نتیجه اش را در عرفان عملی منعکس می کند، اما "تجربه عارفانه" به مراحل نهایی سلوک که مشهوداتی نصیب سالک می شود نظر دارد. می توان گفت هدف فیلسوف تلاش عقلانی برای کشف واقع است و عارف نیز دغدغه شناخت حق را دارد. هر چند به لحاظ روش میان فلسفه و عرفان نظری تا حدی تفاوت است، اما در عقل توصیفی هر دو مشترکند.

    آقای فنائی عرفان را دارای دو بُعد رفتاری و روحی و یک بُعد معرفتی می داند که این ابعاد با فلسفه تفاوت دارد. البته، عرفان و فلسفه هردو در پی شناخت واقع به منظور رسیدن به سعادت اند. موضوعات دیگری نظیر زبان عرفان، تأثیر عرفان نظری و فلسفه بر یکدیگر، و مقایسه و داوری میان عرفان و فلسفه از دیگر مباحث مطرح در این میزگردند.

    مقاله سهروردی و مسئله معرفت همان گونه که از عنوان آن پیداست، تلاشی است در جهت بازشناسی معرفت شناسی شیخ اشراق. نویسنده محترم مقاله ابتدا به اختصار به ابعاد شخصیتی شیخ اشراق اشاره نموده و خطوط اصلی حکمت اشراقی را ترسیم کرده است. سپس اصول معرفت شناسی سهروردی و آرای او درباره شک دستوری، علم حضوری، ادراک حسی، ادراک عقلی، منطق، معرفت شهودی اشراقی، و عالم اشباح را تشریح و در پایان چند پرسش درباره نظام فلسفی و معرفتی سهروردی مطرح نموده است.

    در مقاله ملازمت اصالت حقیقت لابشرطی وجود با وجوب ذاتی آن نویسنده محترم در مقام دفاع از مدعای خویش در مقاله پیشین و ردّ اشکالاتی که بر آن وارد شده بود، در پی اثبات این مطلب است که حقیقت لابشرطی وجود اصیل است و این اصالت با وجوب ذاتی آن حقیقت ملازم است، و از آنجا که واجب الوجود هیچ گونه کثرت را نمی پذیرد، حقیقت لابشرطی وجود نیز کثرت تباینی و تشکیکی نمی پذیرد. وی بحث خود را با دو پرسش آغاز می کند و برای پاسخ به آن ها ادلّه ای ذکر می نماید. سپس به تفصیل نقدهای مربوط به ادلّه مقاله پیشین را پاسخ می گوید.

    در مقاله کثرت تشکیکی سازگار با وحدت شخصی که در واقع پاسخی است به نقدهای مقاله ملازمت اصالت حقیقت لابشرطی وجود با وجوب ذاتی آن، نویسنده محترم در پی اثبات این ادعا است که وحدت شخصی وجود از نگاه ملّاصدرا با تشکیک وجود سازگار است و نمی توان وجود غیر واجب بالذات را نفی و آن را به کلی هیچ شمرد. وی بر این باور است که وحدت شخصی وجود همراه با کثرت تشکیکی آن در صورتی اثبات می شود که افزون بر اصالت وجود، تشکیک در وجود و عین الربط بودن هر وجودی که واجب الوجود بالذات نباشد، به اثبات برسد. نویسنده محترم این مقاله ابتدا پس از بیان دو دلیل نویسنده محترم مقاله ملازمت اصالت حقیقت لابشرطی وجود با وجوب ذاتی آن، هر یک را جداگانه نقد نموده، سپس به دفاع از مطالبی برآمده که در مقاله پیشین خود آورده بود.

    معنا و مفهوم «لاوجود» چیست؟ و ملاک صدق گزاره هایی که در آن ها «لاوجود» به کار رفته است کدام است؟ نویسنده محترم مقاله ارجاع به لاوجود از دیدگاه معناشناختی تلاش کرده است در این مقاله فرضیه ای نوین درباره چگونگی ارجاع و طبقه بندی واژه های «لاوجود» از نگاه معناشناختی زبانی ارائه دهد. وی ابتدا درباره دلالت و لفظ «لاوجود» بحث کرده و نظر برخی زبان شناسان و فیلسوفان در این باره را مطرح نموده است. سپس درباره طبقه بندی و چگونگی درک الفاظ «لاوجود» و ملاک هایی نظیر زبان، امکان وجود، و ساخت به بحث پرداخته و در ادامه به تفصیل درباره پیش انگاری و لفظ «لاوجود»، ارزش صدق از پیش انگاشته در جهان واقعیت و دیگر جهان های ممکن، ساخت مصداق برای لفظ «لاوجود» و عدم امکان دست یابی به مصداق لفظ «لاوجود مطلق» مطالبی بیان کرده است.

    نویسنده محترم مقاله نمرود مدرن: نگاهی به نظریه جهان سازی نلسون گودمن، راه حل گودمن را برای این مسئله که «چگونه می توان صدق هم زمان باورهای متناقض را توجیه کرد»، بررسی و نقد کرده است. گودمن برای حل این مسئله به وجود جهان های واقعی و موجود قائل است، جهان هایی که از مفاهیم، واژه ها، نمادها، توصیف ها و قرائت های بشری متفاوت ساخته شده اند.

    در پایان، ضمن قدردانی و سپاس صمیمانه از عزیزانی که ما را در ارائه این مجموعه یاری رساندند، یادآور می شویم که نقدها و پیشنهادهای سازنده خوانندگان فرهیخته اصلاح و غنای بیشتر معرفت فلسفی را فراهم خواهد آورد.


    پی نوشت

    1. تهذیب الاحکام، ج 3، ص 115.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1384) نخستین سخن. فصلنامه معرفت فلسفی، 3(1)، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده)."نخستین سخن". فصلنامه معرفت فلسفی، 3، 1، 1384، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1384) 'نخستین سخن'، فصلنامه معرفت فلسفی، 3(1), pp. -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده). نخستین سخن. معرفت فلسفی، 3, 1384؛ 3(1): -