درآمدي بر مباني انسانشناسي عدالت جنسيتي از منظر حکمت صدرايي، با تأکيد بر نقد مباني فمينيستي
ضمیمه | اندازه |
---|---|
4.pdf | 391.64 کیلو بایت |
سال نوزدهم، شماره سوم، پياپي 75، بهار 1401، ص 57ـ74
نوع مقاله: پژوهشي
مهدي شجريان/ دکتري فلسفه اسلامي مرکز پژوهشی مبنا m.shajarian110@gmail.com
دريافت: 14/02/1400 پذيرش: 14/11/1400
چکيده
حکمت متعاليه چه مباني انسانشناسانهاي براي دستيابي به عدالت جنسيتي مطرح ميسازد؟ فمينيستها در مقام دفاع از حقوق زنان با تکيه بر برخي مباني انسانشناسانه، تلاشهاي نظري متعددي داشتهاند. اين مقاله با روش توصيفي ـ تحليلي، بهدنبال مباني بديل حکمت متعاليه در اين حوزه است. براساس حکمت متعاليه و در تقابل با آرای فمينيستي، زن و مرد فراتر از پيکر مادياند؛ هر دو در گوهر مشترک انسانيت به عنوان نوع متوسط اشتراک دارند و همين امر امکان وصول هريک از آنها به بالاترين مراتب کمال را ميسر ميکند. دستيابي به اين مراحل کمالي، مشروط بر جنسيت خاصي نيست، بلکه مبتني بر فعليت مراتب عقل نظري و عملي است که آن نيز براي هريک از زن و مرد ميسر است. غايات و مطالبات زن و مرد فراتر از حيات مادي است و آنها خود را مسافر عوالم برتر از عالم ماده ميشمارند و در نهايت تمایز حقوقی میان آنها در آنجا که کمالات وجودی متمایز دارند یا عقل عملی هنجارهای متفاوتی در مورد آنها مطرح میکند، قابل قبول است.
کليدواژهها: عدالت جنسيتي، حکمت متعاليه، فمينيسم، انسانشناسي.