مفهوم «فصل» در فلسفه ابنسینا و سهروردی و تکامل آن در فلسفه صدرالمتألهین
ضمیمه | اندازه |
---|---|
3.pdf | 331.79 کیلو بایت |
* رؤیا تیزهوش / کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه شهید بهشتی royatizhosh1371@gmail.com
مریم سالم / استادیار گروه فلسفة دانشگاه شهید بهشتی m-salem@shu.ac.ir
دريافت: 18/09/98 پذيرش: 15/05/99
چکيده
«فصل» تنها مفهومی از کلیات خمس است که ذاتاً ماهوی نیست؛ نه جوهر است و نه عرض، بلکه به قول ابنسینا اعمالمفاهیم است. اعمالمفاهیم بودن «فصل» و خروج آن از مقولات، میتواند نمایانگر وجودی بودن این مفهوم باشد که البته ابنسینا به آن تصریح نمیکند. نزد سهروری مفهوم «فصل» اساساً به دلیل بساطتِ هویت نوری، جایگاهی در فلسفه او ندارد و در منطق نیز با نقد تعریف مشایی، اجزای حدی، یعنی جنس و فصل را قبول ندارد. صدرالمتألهین با در نظر داشتن انتقادات سهروردی به اجزای ماهیت و با الهام از ابنسینا، براساس اصالت وجود بر وجودی بودن مفهوم فصل تصریح میکند. نزد صدرالمتألهین صورت نحوه وجود شیء در خارج است که اعتبار بشرط لایی از آن که همان فصل است از سنخ مفاهیم فلسفی است، نه ماهوی. در این مقاله نشان داده میشود که فصل چگونه از جایگاه منطقی به جایگاه اصیل خود در فلسفه راه مییابد و از عوارض ذاتی وجود بما هو وجود میشود.
کلیدواژهها: فصل، صورت، ابنسینا، سهروردی، صدرالمتألهین.