خودتنهاگروي و نسبت آن با فلسفه دكارت
ضمیمه | اندازه |
---|---|
8.pdf | 465.28 کیلو بایت |
سال پانزدهم، شماره اول، پياپي 57، پاييز 1396
حسین علیمحمدی / دكتري فلسفه اسلامی دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام alimohammadi.hosain@gmail.com
یارعلی کردفیروزجایی / دانشیار دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام firouzjaei@bou.ac.ir
دريافت: 31/5/95 ـ پذيرش: 20/02/96
چکیده
«خودتنهاگروی» یکی از چالشهای مهم و جاری در فلسفة مغربزمین است و شناخت زمینهها و عوامل فلسفی پیدایش و گسترش آن، از جهات گوناگون اهميت دارد. در این مقاله، بر پایه روش تحقیق کتابخانهای به همراه تحلیل عقلی، نسبت خودتنهاگروی با فلسفة دکارت بررسی و ارزیابی شده است. ازاینرو نخست، خودتنهاگروی و دو گونه اصلی آن یعنی «خودتنهاگروی وجودشناختی» و «خودتنهاگروی معرفتشناختی» شناسانده و در ادامه شکهای دکارت (شک فریبندگی حواس، شک خواب و شک خدای قادر و شیطان شریر) تبیین شدهاند. افزون بر این نسبت هریک از این شکها با خودتنهاگروی بررسی و میزان ثمربخشی آنها در اثبات خودتنهاگروی نمایانده شده است. در گام پایانی، نظریة معرفت دکارت، شناسانده و چگونگی تأثیر آن در زمینهسازی و گسترش دیدگاههای خودتنهاگرایانه در فلسفة مغربزمین تبیین شده است.
کلیدواژهها: خودتنهاگروی، دکارت، شک فریبندگی حواس، شک خواب، شک شیطان فریبکار.