معرفت فلسفی، سال پنجم، شماره سوم، پیاپی 19، بهار 1387، صفحات -

    نخستین سخن

    نوع مقاله: 
    سخن سردبیر
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    نخستین سخن

    الحمدللّه الذی علا بحَولِهِ، و دنا بطَوله، مانح کل غنیمةٍ و فضل، و کاشف کل عظیمة و أزلٍ.1 الاولُ لا شى‏ءَ قبله، و الآخر لا غایة له، لا تقع الاوهام له علی صفةٍ و لا تُعقَدُ القلوبُ منه علی کیفیةٍ، و لا تناله التجزیةُ و التبعیض، و لا تحیط به الابصارُ و القلوب.2

    با سپاس بى‏حدِ خدای سبحان سرمد و سلام و صلوات بر پیامبر رحمت ختمی مرتبت و اهل‏بیت مطهّرش، نوزدهمین شماره معرفت فلسفی را با این امید تقدیم مى‏داریم که توانسته باشیم در گسترش و تعمیق مباحث فلسفی گام‏هایی را برداشته باشیم. در این شماره نیز مقالاتی در باب معرفت‏شناسی، فلسفه اسلامی و فلسفه غرب گردهم آمده که مهم‏ترین محورها و موضوعات آن به اختصار به قرار ذیل است:

    نویسنده محترم مقاله «قضایای تحلیلی و ترکیبی» تلاش نموده است تا با بررسی تعاریف فلاسفه بزرگ غرب از قضایای تحلیلی و ترکیبی و نقد و بررسی آنها با توجه به زمینه‏ها، اهداف و مبانی تقسیم قضایا به تحلیلی و ترکیبی، نشان دهد که هیچ‏یک از این تعاریف بى‏اشکال نیست. وی از کانت آغاز کرده و تعاریف او از قضایای تحلیلی و ترکیبی را بازگو مى‏کند و به اصل «عدم تناقض» به مثابه معیار شناخت احکام تحلیلی نزد کانت و برخی از ویژگى‏های احکام تحلیلی در نگاه او اشاره مى‏کند. در ادامه تعاریف برخی فلاسفه غرب از جمله لایب نیتس، هیوم، میل، آیر، فرگه، کواین، کارناپ و هاسپرس را بیان نموده است. از میان اندیشمندان اسلامی تعاریف آیت‏اللّه جوادی آملی و آیت‏اللّه مصباح از تحلیلی را ذکر نموده است. در جمع‏بندی بحث، تعاریف را در پنج دسته قرار داده، ویژگی مشترک و متفاوت هر یک را روشن ساخته است. سپس با طرح پنج پرسش به بحث و بررسی مبانی و اهداف تقسیم قضایا به تحلیلی و ترکیبی پرداخته و چنین آورده است: تحلیلی به لحاظ گستره معنایی و مصادیق، در چهار معنای اخص، خاص، عام و اعم قابل دسته‏بندی است. وی تعریف مختار خود را چنین بیان مى‏کند: قضایای تحلیلی، قضایایی هستند که محمول آنها عین موضوع یا مندرج در موضوع باشد و یا محمول از لوازم بیّن ایجابی یا سلبی موضوع باشد. وی با توجه به تعریف خود از تحلیلی، قضایای ترکیبی را نیز تعریف نموده و کاستى‏های سایر تعاریف را با توجه به تعریف مختار برمى‏شمارد.

    مفاهیم بدیهی و نظری چیستند؟ قلمرو مفاهیم بدیهی تا کجاست؟ معیار بداهت چیست؟ پاسخ به این سه پرسش اساسی محور اصلی مقاله «مفاهیم بدیهی و نظری، معیار بداهت» است. نویسنده محترم این مقاله ابتدا به بیان پیشینه بحث پرداخته و تا عصر سقراط این دو مفهوم را ردیابی نموده است و معتقد است این دو واژه و واژه‏های مترادف آنها چند قرن بعد رایج گشته‏اند. به اعتقاد وی گستره مفاهیم بدیهی با گستره قضایای بدیهی متفاوت بوده و بر قرارداد مبتنی است. در ادامه، مباحث مربوط به دیدگاه‏های وجودشناختی درباره مفاهیم بدیهی، بدیهی یا نظری بودن تقسیم علوم حصولی به بدیهی و نظری، رابطه بدیهی و نظری با اندیشه، حقیقت تفکر، گستره اندیشه و رابطه بدیهی با فکر مطرح شده، و در هر قسمت نکاتی درخور تأمّل بیان گردیده است.

    در بحث از گستره یا شمار مفاهیم بدیهی، وی مفاهیم شهودی، آن دسته از مفاهیم حسّی که از معرفت شهودی و حضوری به دست مى‏آیند، و مفاهیم منطقی و فلسفی را از مفاهیم بدیهی شمرده است. در بحث از معیار بداهت، معیار عام بودن و معیار بساطت را فاقد جامعیت و ناتمام دانسته، معیار و نظریه ترکیبی را که برای بداهت هر دسته از مفاهیم بدیهی معیاری ویژه معرفی مى‏کند، با دو پرسش مواجه ساخته و عدم تمایز میان مفاهیم حسّی مستقیم و غیرمستقیم و عدم توجه به مفاهیم خیالی و مفاهیم تخیّلی را از جمله کاستى‏های آن به شمار آورده است. در پایان معیار بداهت را ارجاع به معرفت‏های حضوری دانسته و با تقسیم مفاهیم به سه دسته شهودی، انتزاعی و حسّی چگونگی برگشت آنها به علوم حضوری را تبیین نموده و به اشکالات آن پاسخ داده است.

    نویسنده محترم مقاله «روش استقرایی از دیدگاه تطبیقی» پس از ارائه تعریف استقرا از نگاه فیلسوفان و منطق‏دانان مسلمان و غربی، یقین‏آوری استقرا را از دو منظر اندیشه اسلامی و اندیشه غربی بررسی نموده است. وی با اشاره به رویکردهای هشت‏گانه به استقرا، که کاپلان برشمرده، همه را ناتمام قلمداد مى‏کند. در پایان نیز نظریه توالد ذاتی و یقین موضوعی شهید صدر را تقریر و واکاوی مى‏نماید.

    حدس چیست؟ اعتبار آن چه مقدار است؟ برای چه کسی؟ چه کارکردهایی دارد؟ ارتباط آن با فهم، فکر، تعلیم و تعلّم و تجربه چگونه است؟ نویسنده محترم مقاله «حدس و جایگاه آن از دیدگاه ابن‏سینا» در مقاله خود تلاش نموده تا ضمن بررسی آراء ابن‏سینا در باب حدس به پرسش‏های مذکور پاسخ دهد. وی ابتدا با اشاره به تعاریف حدس، به ویژه از نگاه ابن‏سینا، رابطه حدس و تعلیم و تعلّم، حدس و فهم، حدس و فکر، تفاوت‏های فکر و حدس و تجربه و حدس را بیان نموده، قلمرو حدس را در تصدیقات، تصورات، معقولات، امور معنوی و دینی و علوم گسترش یافته قلمداد مى‏کند. درباره اعتبار حدس نیز معتقد است که حدس و حدسیات بى‏هیچ اشکال برای دارنده آن معتبر است، اما عموم فیلسوفان و منطق‏دانان حدس را برای دیگران معتبر نمى‏دانند. وی برای حدس سه نوع کارکرد روشی، کارکرد منبع معرفت و کارکرد مبانی معرفت را برمى‏شمارد. در پایان مقاله ضمن بیان این مطلب که یکی از کارکردهای حدس کارکرد علمی است، تفاوت حدس و استنتاج فرضیه‏ای را به لحاظ محتوایی، تعمیم‏ناپذیری حدس و تعمیم‏پذیری استنتاج فرضیه‏ای، و تفاوت قلمرو آنها را در یقینی بودن قلمرو حدس و احتمالی بودن قلمرو استنتاج فرضیه‏ای، و تفاوت شکلی آنها را در این مى‏داند که در حدس حد وسط و نتیجه یکجا حاصل مى‏شوند، در حالی که در استنتاج فرضیه‏ای ابتدا نتیجه به دست مى‏آید و سپس قراین و شواهد فراهم مى‏گردند.

    آیا خداوند تبارک و تعالی به امور جزئی، امور زمانمند و مکانمند علم دارد؟ این علم چگونه است؟ و آیا سبب تغییر در ذات الهی مى‏گردد یا نه؟ نویسنده محترم مقاله «ابن‏سینا و گستره علم الهی» با مروری بر آرای ابن‏سینا در باب علم الهی و نظریه ارتسام، تلاش نموده تا نظر وی را در پاسخ به پرسش‏های بالا روشن سازد. وی ابتدا نظر ابن‏سینا در دو کتاب الشفاء و الالهیات را مطرح ساخته و سپس شبهه کثرت در ذات اول و پاسخ آن را به بحث گذاشته است. در ادامه نظریه ارتسام در باب علم الهی در کتاب التعلیقات را بیان نموده و مى‏گوید: ابن‏سینا علم باری تعالی به موجودات را متفرع بر علم او به ذات و لوازم ذات مى‏داند. در پایان مقاله به دفاع ملّاصدرا از ابن‏سینا در باب علم الهی به جزئیات اشاره نموده و مى‏گوید برای این گفته ملّاصدرا که ابن‏سینا علم خداوند به جزئیات را از اعراض مى‏دانسته سندی نیافته است.

    نویسنده محترم مقاله «عقلانیت در فلسفه دکارت» ابتدا به مفهوم‏شناسی «عقلانیت» پرداخته، هفت معنا برای آن بیان مى‏کند: 1. عقلانی کردن؛ 2. توجیه؛ 3. نطق؛ 4. کارکرد مناسب؛ 5. ابداعات عقلی؛ 6. ابزاری غایی؛ 7. معقول بودن. سپس ملاک عقلانیت را در دو ساحت معرفت‏شناسی و هستى‏شناسی مطرح ساخته و ضمن ارائه گزارشی از نظام اندیشه‏ای دکارت به تحلیل و بررسی آن پرداخته و مقدار عقلانیت آن را به بحث مى‏کشد. وی گام‏هایی را که دکارت برای رسیدن به معرفت یقینی برداشته برشمرده و وضوح و تمایز را معیار کلی صدق معرفت از دید او معرفی مى‏کند و معتقد است که نظام معرفت‏شناختی کانت عناصر لازم برای عقلانیت را دارد. اما نظام هستى‏شناختی دکارت سیری نزولی داشته عقلانیت چندانی ندارد.

    نویسنده محترم مقاله «علم‏گرایی انسان محور کانت» معتقد است که معرفت‏شناسی کانت و معیارهای وی در باب علم و یقین بر هستى‏شناسی و انسان‏شناسی او چنان تأثیر گذاشته که او را به یک انسان‏محور نسبى‏گرا، به ویژه در قلمرو اخلاق و دین تبدیل نموده است. وی ابتدا ویژگى‏های علم‏گرایی کانت را بیان نموده و چنین نتیجه گرفت است که به نظر کانت 1. تنها احکام تألیفی پیشینی هستند که علم و معرفت جدید دربر دارند و احکام تحلیلی مفید علم جدید نیستند و از آنجا که احکام مابعدالطبیعه عموما تحلیلى‏اند، علمی نیستند. 2. تنها شناخت و معرفتی علمی است که تجربی باشد. 3. علم محدود به عالم پدیدار است. 4. شهود عقلی بى‏اعتبار است. 5. شهود حسی اعتبار مطلق دارد. 6. عقل انسان نمى‏تواند از مرزهای عالم پدیدار گذر کند. سپس نتایج علم‏گرایی انسان‏محور کانت را در اخلاق و دین تبیین نموده، نتیجه گرفته است که اخلاق کانت در اصول و غایت یک اخلاق خودبنیاد و انسان‏محور است، تا آنجا که کانت «خودمختاری اراده» را اصل اعلای اخلاق و یگانه اصل تمام قوانین اخلاقی مى‏دانند. دین حقیقی به نظر کانت همان اخلاق عقلانی ناب انسانی است که در خود انسان قرار دارد نه در اصول و باورهای مافوق طبیعی یا اسرار و رازهایی که از سوی خدا و کتاب مقدّس بیان شده است.

    در پایان ضمن سپاس از همه فرهیختگان و عزیزانی که این مجموعه حاصل تلاش آنان است، یادآور مى‏شود که «معرفت فلسفی» از مقالات عالمانه، نقدها و پیشنهادهای مشفقانه مخاطبان گران‏قدر و دانشور استقبال نموده و غنا و کمال بیشتر خود را مرهون این امر مى‏داند.

    جانشین سردبیر


    پی نوشت ها

    1ـ نهج‏البلاغه، خ 83.
    2ـ همان، خ 85.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1387) نخستین سخن. فصلنامه معرفت فلسفی، 5(3)، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده)."نخستین سخن". فصلنامه معرفت فلسفی، 5، 3، 1387، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1387) 'نخستین سخن'، فصلنامه معرفت فلسفی، 5(3), pp. -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده). نخستین سخن. معرفت فلسفی، 5, 1387؛ 5(3): -