معرفت فلسفی، سال ششم، شماره اول، پیاپی 21، پاییز 1387، صفحات -

    نخستین سخن

    نوع مقاله: 
    سخن سردبیر
    Article data in English (انگلیسی)
    متن کامل مقاله: 

    «الحمدللّه الذی بطن خفیّات الامور، و دلّت علیه أعلام الظهور، و امتنع علی عین البصیر؛ فلاعین من لم یره تنکره، و لا قلب من أثبته یبصره. سبق فی العلوّ فلا شی‏ء أعلی منه، و قرب فی الدُنوّ فلا شی‏ء أقرب منه، فلا استعلاؤه باعدَه عن شی‏ءٍ من خلقه، و لا قربُه ساواهم فی المکان به. لم یُطلع العقولَ علی تحدید صفته، و لم یحجبها عن واجب معرفته.»[1]

    با حمد و سپاس خداوندی که حمد و سپاس فقط او را سزاست که احد است و واحد، صمد است و سرمد، اول است و آخر، باطن است و ظاهر. همو که هستی و انسان را خلق و هدایت کرد. همو که از هر آنچه همه گویند برتر است، و با سلام و صلوات بی‏پایان خداوند بر پیامبر خاتم اعظم و اهل‏بیت پاکش که نشانه‏های هدایت‏اند و چشمه‏های جوشان فضائل و معرفت.

    بیست و یکمین شماره معرفت فلسفی را با امید به اینکه آن ولی مظلوم حاضر و ناظر (عج) را خوش آید به دوستداران معرفت تقدیم می‏داریم. همچون شماره‏های پیشین، در این شماره نیز مقالاتی در باب فلسفه و معرفت‏شناسی ارائه شده که اهم محورها، موضوعات و مسائل آنها به اختصار به قرار ذیل است:

    آیا معرفت دینی امکان دارد؟ اگر پاسخ مثبت است، منبع و ابزار آن کدام است؟ نویسنده محترم مقاله «امکان دست‏یابی به معرفت عقلی در حوزه دین» تلاش نموده به این دو پرسش پاسخ دهد. وی ابتدا به اجمال به پیشینه بحث اشاره نموده، سپس مشکلات پدیدآمده در اندیشه غرب را، که سبب اعتقاد به عدم امکان دست‏یابی به معرفت دینی از راه عقل شده‏اند، برشمرده و بررسی و نقد نموده است. به اعتقاد وی این مشکلات عبارتند از: 1. امتناع اثبات وجود خدا از راه عقل؛ 2. بی‏اعتباری استدلال برای اثبات وجود خداوند به دلیل الف) مصادره به مطلوب بودن؛ ب) عدم امکان جریان حکم متناهی در مورد امور غیرمتناهی؛ ج) تکرار نشدن حد وسط در دسته‏ای از استدلال‏ها؛ د) عدم امکان ارائه استدلال لمّی بر وجود خداوند؛ 3. بی‏معنایی واژه‏هایی همچون واجب، ممکن و ضروری؛ 4. انکار وجود محمولی؛ 5. انفکاک میان گریزناپذیری و واقعیت داشتن؛ 6. عدم کارایی استدلال در حوزه عقاید دینی. وی در پایان چنین نتیجه گرفته است که همه منابع یا ابزارهای متعارف در معرفت بشری غیردینی، در معرفت دینی کارایی دارند.

    نویسنده محترم مقاله «معاد جسمانی از نگاه حکیمان الهی» ابتدا دیدگاه‏های اساسی در باب جسمانی یا روحانی بودن معاد را بیان و بررسی نموده است. این دیدگاه‏ها عبارتند از: 1. معاد صرفا جسمانی است. 2. معاد صرفا روحانی است. 3. معاد جسمانی و روحانی است. (برخی طرف‏داران دیدگاه سوم، جسم در آن جهان را از نوع جسم مثالی و برخی دیگر جسم عنصری می‏دانند.) سپس، وی نظر صدرالمتألهین درباره معاد جسمانی و ادلّه اثبات آن را بیان نموده و آرای برخی فلاسفه متأخر درباره دیدگاه ملّاصدرا را بیان نموده است. معرفی نظر ابن‏سینا، محقق لاهیجی، خواجه نصیرالدین طوسی، حکیم زنوزی، محقق سبزواری و علّامه طباطبائی در باب معاد جسمانی، بخش پایانی این مقاله را به خود اختصاص داده است. وی در خاتمه چنین نتیجه گرفته است که آیات قرآن کریم دلالت بر معاد جسمانی عنصری دارند.

    در مقاله «تحلیل و بررسی حرکت جوهری یا فرد سیّال مقوله جوهر» نویسنده محترم تلاش نموده این موضوع مهم در فلسفه اسلامی را تشریح و ادلّه آن را تبیین نماید. وی ابتدا از باب مقدمه، اصل تغییر و انواع آن، حرکت و تعریف آن، انواع لوازم حرکت و مسافت حرکت را به شرح نشسته است. در بحث از مسافت حرکت، چهار فرض را مطرح نموده و سپس اشکال فخر رازی را بیان و نقد کرده است. بحث از فرد آنی و فرد سیّال، مقوله حرکت، رابطه حرکت، مسافت و زمان نیز از مباحث مقدماتی این نوشتار است. بدنه اصلی مقاله بیان آرای ملّاصدرا در باب حرکت جوهری و ادلّه وی در امکان وقوع آن است.

    در مقاله «تأمّلی بر تفاسیر حرکت قطعیه و توسطیه» تلاش شده تا با بازخوانی مجدد نظر ابن‏سینا درباره حرکت قطعیه و ارائه تفسیری نو از آن تناقض ظاهری در کلام ایشان برطرف شود. نویسنده محترم این مقاله ابتدا به پیشینه بحث حرکت و نظر ابن‏سینا و نقدهای فخر رازی بر آن و موافقت‏های حاجی سبزواری با نظر ابن‏سینا اشاره نموده است. سپس، تفسیر میرداماد از حرکت توسطیه و قطعیه و ادلّه وجود حرکت قطعیه را بیان و بررسی کرده است. وی با تشریح علل شکل‏گیری نظریه میرداماد و نقد تفسیر وی از حرکت قطعیه، زمینه‏های شکل‏گیری بحث حرکت قطعیه و ارائه تصویری از نظر ابن‏سینا از حرکت توسطیه و قطعیه و مقایسه آن با تفسیر میرداماد چنین نتیجه گرفته است که از نظر ابن‏سینا حرکت همان کمال اول است و اگر متحرک به فعلیت برسد، به کمال غایی خود رسیده و حرکت قطع خواهد شد. از این‏رو حرکت قطعیه مستلزم سکون است و چنین حرکتی وجود ندارد و تعریف حرکت به «خروج تدریجی از قوّه به فعل» فقط بر حرکت به معنای توسط صدق می‏کند. بنابراین، ابن‏سینا نه منکر وجود حرکت مصطلح است نه زمان را امری وهمی و ذهنی می‏داند.

    در مقاله «پارادوکس‏های اصل عدم تفاوت» نویسنده محترم کوشیده است تا با اشاره به تفاسیر گوناگون احتمال، نیازمندی یا بی‏نیازی هر یک به اصل عدم تفاوت را نشان داده و با تبیین هشت پارادوکس از پارادوکس‏های اصل عدم تفاوت، و بررسی پاسخ‏های داده شده به آنها، راه‏حلی نو، بر اساس تفسیر معرفت‏شناختی احتمال ارائه نماید. وی ابتدا به اختصار تفاسیر گوناگون ناظر به باور؛ یعنی تفاسیری که احتمال را به باور نسبت می‏دهند و تفاسیر ناظر به واقع؛ یعنی تفاسیری که احتمال را به امری عینی و واقعی تفسیر می‏نمایند، و نیز فضای نمونه یا وصفی را توضیح می‏دهد. سپس، با اشاره به معنای اصطلاح اصل عدم تفاوت و پیشینه آن، به پرسشی اساسی درباره این اصل می‏پردازد. آن پرسش این است که توجیه و اعتبار معرفت‏شناختی خود این اصل به چه اساس و ملاکی است؟ وی معتقد است که اصل علّیت و ارجاع به علم حضوری توجیه‏گر اصل عدم تفاوت است. در ادامه پارادوکس‏های اصل عدم تفاوت و راه‏حل‏های داده شده برای هر یک را تبیین، بررسی و نقد و راه‏حل موردنظر خود را بیان نموده است.

    بحث و پرسش در باب اینکه واژه‏های بدون مصداق از چه چیزی حکایت می‏کنند و به چه چیزی ارجاع می‏دهند و اساسا کاربرد آنها چگونه است، بحثی جذاب و پردامنه در میان بسیاری از اندیشمندان، به ویژه زبان‏شناسان بوده است. نویسنده محترم مقاله «شیوه ادراک و طبقه‏بندی الفاظ لاوجود از دیدگاه معنی‏شناسی» تلاش نموده تا به کمک ابزارهای معناشناختی به این پرسش‏ها پاسخ دهد. وی ابتدا درباره مصداق و شیوه ارجاع مطالبی راتوضیح داده و دیدگاه برخی از اندیشمندان نظیر فرگه، استراوسون، ماینونگ و علّامه طباطبائی درباره الفاظ لاوجود را بیان کرده است. سپس ملاک‏های طبقه‏بندی الفاظ لاوجود را چنین برشمرده است: الف) زمان؛ ب) امکان وجود؛ ج) ساحت؛ د) ساخت درون‏مرکز یا برون‏مرکز؛ ه .) ساده و متضاد؛ و) معنای استعاری. وی در ادامه درباره چگونگی درک الفاظ لاوجود، به ویژه بر اساس نظریه افراشی به بحث پرداخته و چگونگی ساخت مصداق برای الفاظ لاوجود را تبیین نموده است. وی در خاتمه چنین نتیجه گرفته است که لفظ لاوجود هنگامی لاوجود مطلق خواهد بود که نتوان از طریق انتخاب و ترکیب مصداق‏های جهان خارج به مفهومی در مغز / ذهن رسید. در این صورت، لاوجود مطلق یکی بیشتر نخواهد بود.

    رئالیسم چیست، چه انواع و تقریرهایی دارد؟ آیا ادلّه ضدرئالیست‏ها برای اثبات بی‏معنایی رئالیسم درست و تمام‏اند؟ هدف نویسنده محترم مقاله «عقلانیت رئالیسم متافیزیکی» ارائه تقریری معتدل از رئالیسم است که معقول، موجه و با معناست. وی ابتدا به تقریرهای گوناگون رئالیسم که مورد حمله و نقد ضدرئالیست‏ها قرار گرفته‏اند اشاره کرده، سپس چالش‏های رئالیسم متافیزیکی را شرح داده است. تشریح رابطه رئالیسم متافیزیکی و نظریه بازی زبانی، وی را به این نتیجه رهنمون گشته که دیدگاه ویتگنشتاین چه در چارچوب پوزیتیویستی، چه در چارچوب نظریه بازی‏های زبانی در نهایت، به ضدرئالیسم می‏انجامد. بحث از محتوای رئالیسم متافیزیکی و ضدرئالیسم و شرک مسیحی از دیگر مباحث این مقاله است. در پایان وی بر اساس نظریه وحی اسلامی و انسان‏شناسی آن، با استناد به برخی آیات قرآنی، ضدرئالیسم را مردود شمرده است.

    با تقدیر و سپاس فراوان از همه فرهیختگان و عزیزانی که ما را در سامان بخشیدن این مجموعه یاری رساندند، یادآور می‏شویم که نقدهای عالمانه و پیشنهادهای مشفقانه خوانندگان بافضیلت و معرفت‏دوست، موجب کمال و بهبود هرچه بیشتر نشریه خواهد شد. ان‏شاء اللّه.

    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1387) نخستین سخن. فصلنامه معرفت فلسفی، 6(1)، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده)."نخستین سخن". فصلنامه معرفت فلسفی، 6، 1، 1387، -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده).(1387) 'نخستین سخن'، فصلنامه معرفت فلسفی، 6(1), pp. -

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    (نویسنده تعیین نشده). نخستین سخن. معرفت فلسفی، 6, 1387؛ 6(1): -