پارادایم؛ افسانه یا واقعیت(تحلیل معناشناختى، خاستگاه و ارزیابى)
چکیده و کلیدواژه فارسی (Persian)
در مواجهه با پارادایم، از پایه اى ترین و مهم ترین پرسش هاى روش شناختى اى که پیوند تنگاتنگى با معرفت شناسى دارد این است که آیا پژوهش، خواه در قلمرو علوم طبیعى و خواه در ساحت دانش هاى انسانى، و حتى پژوهش در مسائل معرفت شناسى بدون تحقق پارادایم ها و مفروضات ذهنى امکان پذیر است؟ پارادایم ها چه نقشى در پژوهش، روش تحقیق، معرفت و دستیابى به واقعیت دارند؟ براى دستیابى به پاسخ این گونه پرسش ها ابتدا باید دید پارادایم چیست و خاستگاه یا منشأ آن کجاست؟ واژه پارادایم که دیرزمانى نیست که در فلسفه علم کانون توجه قرار گرفته و به سرعت به دیگر ساحت ها و حوزه هاى معرفت بشرى انتقال یافته، مشحون از ابهام است؛ ازجمله اینکه آیا از آن ساختار ذهنى اراده مى شود یا مبنا و یا الگو؟ ازآنجاکه این مسئله به گونه اى گسترده به عرصه هایى ژرف، تأثیرگذار و بنیادى همچون فلسفه دین، فلسفه، معرفت شناسى و روش شناسى راه یافته، ضرورت پژوهش درباره آن انکارناپذیر است. از مهم ترین دستاوردهاى این کاوش این است که با تحلیل معناشناختى این واژه و بیان خاستگاه آن، ابهام آن زدوده مى شود و مى توان درباره اندیشه ورزى و پژوهش با پارادایم یا بدون آن داورى کرد.