رابطه نفس و بدن در انسانشناسى ملّاصدرا / جمعهخان افضلى ـ عسکرى سلیمانىامیرى
چکیده و کلیدواژه فارسی (Persian)
نفس و بدن در انسان شناسى ملّاصدرا چه رابطه اى با یکدیگر دارند؟ آیا آنها دو موجود بیگانه از یکدیگر به حساب مى آیند که بر اثر فشار بیرونى، در کنار هم قرار گرفته اند و هیچ تناسبى با هم ندارند؟ یا به صورت طبیعى در کنار هم جاى گرفته اند؟ براى پاسخ به این پرسش، لازم است قبلا مشخص کنیم که آیا ملّاصدرا، مانند افلاطون و دکارت، دوگانه انگار است یا مانند فیزیکالیست ها، یگانه انگار و یا تشکیکى (نه هر دو و نه هیچ کدام)؟ اگر ثابت شود که گزینه اول درست است، آن گاه مى توانیم از رابطه نفس و بدن به شکل رایج آن سخن به میان آوریم. امّا اگر گزینه دوم درست باشد، نمى توان رابطه نفس و بدن را دقیقآ به شکل کلاسیک آن مطرح ساخت. از آنجا که کلمات ملّاصدرا پذیراى هریک از این احتمالات است، نوشتار حاضر هریک از این احتمالات را به دقت بررسى و سرانجام چنین نتیجه گیرى مى کند که از میان این احتمالات، فقط احتمال اخیر قابل دفاع است. بر پایه این دیدگاه، رابطه نفس و بدن بر اساس نظریه تشکیک تبیین مى شود. بر اساس نظریه تشکیک، هستى داراى مراتب تشکیکى است؛ به گونه اى که مرتبه برتر، جامع مرتبه فروتر از خود است. از آنجا که این نظریه قابل تطبیق بر نفس و بدن است، نگارنده کوشیده است تا رابطه نفس و بدن را در سایه آن تبیین کند.