حدوث

بررسى رويكرد عقلانى به چگونگى ارتباط خداوند با عالم

فصل نامه اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى بهار 1396

هادى فنائى نعمت سرا / عضو هيئت علمى دانشگاه بين المللى امام خمينى قدس سرهقزوين  fanaei@isr.ikiu.ac.ir

دريافت: 21/10/94               پذيرش: 19/6/95

 

چكيده

جستار حاضر به بررسى رويكردهاى عقلانى به ارتباط خداوند با عالم مى پردازد. ارتباط فاعلى ـ علّى، از شايع ترين و متداول ترين ارتباط هاى تصويرشده از سوى فيلسوفان است. همچنين رويكردهاى حداكثرى و حداقلى ارتباط خداوند با عالم نيز قابل سنجش است. در اين مقاله با بررسى واكاوانه برخى ديدگاه هاى دانشمندان عقل گراى يونان باستان و قرون وسطا، انديشه ماشين انگارى جهان و نيز ديدگاه فلاسفه اسلامى، اين تأكيد حداكثرى بر ارتباط فاعلى ـ علّى خداوند ترسيم شده است؛ سپس در گامى ديگر به سنجش و بررسى توانمندى و موفقيت تبيين هاى ارائه شده پرداخته، و در گام نهايى با گذر كردن از انحصارگرايى درباره ارتباط خداوند با عالم و نقادى آن، به تحليلى جامع و فراگير از ارتباط كه داراى مؤلفه هايى نظير كارآمدى است، دست يافته ايم. در اين الگو و تصوير، ارتباط صرفا فاعلى ـ علّى نيست؛ بلكه علاوه بر آن شامل ارتباط هاى ديگر نظير ارتباط تدبيرى، قيومى، رازقى، شاهدى و علمى نيز مى شود.

 

كليدواژه ها: خداوند، ارتباط، عالم، فاعليت، عليت، حدوث، بقا.


 

سال انتشار: 
14
شماره مجله: 
55
شماره صفحه: 
75

پيدايش نفس از نگاه فيلسوفان مشاء، صدرالمتألهين و استاد فياضى

فصل‏نامه‏اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى تابستان 1393

يحيى نورمحمدى نجف آبادى[1]

محمدرضا نورمحمدى نجف آبادى[2]

چكيده

ديدگاه هاى بسيارى در حدوث يا قدم و همچنين جسمانيه الحدوث يا روحانيه الحدوث بودن نفس مطرح شده است. مشائيان نفس را جوهرى مجرد مى دانند كه با حدوث بدن حادث شده و در عين حال مستقل از بدن است و تركيبش با بدن، تركيبى انضمامى است و براين اساس، با بدن ارتباطى تدبيرى و تأثير و تأثر متقابل دارند؛ اما به اعتقاد صدرالمتألهين حدوث نفس به صورت مجرد نيست، بلكه ماده در ذات و جوهريت خود اشتداد مى يابد. اين روند چنان پيش مى رود كه نفس از نظر ويژگى هاى فيزيولوژيك، علاوه بر مراتب نباتى و تجرد مثالى، يعنى مرتبه حيوانى، به جايى مى رسد كه شايستگى نفس ناطقه شدن را پيدا مى كند و به حسب آن مرتبه، تجرد عقلانى مى يابد. استاد فياضى، حدوث نفس را پيش از بدن و به صورت مجرد مى داند. نفس در جهت استكمال خود، بر بدن مسلط شده، آن را در اختيار و تحت ولايت خود مى گيرد. علاقه و محبتى كه ميان نفس و بدن برقرار مى شود، سبب تأثير و تأثر ميان آنها مى گردد. ايشان به دليل ناكارآمدى عقل در اين مسئله، براى اثبات و تبيين ديدگاه خود، بيشتر بر ظهورات نقل تكيه مى كند.

 

كليدواژه ها: نفس، حدوث، قديم، مجرد، مادى، مشاء، حكمت متعاليه، استاد فياضى.




[1] دانشجوى دكترى حكمت متعاليه مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره.  normohamadi2531@anjomedu.ir

[2] استاديار دانشگاه علوم پزشكى شهركرد.

دريافت: 11/6/92               پذيرش: 25/1/93

 

سال انتشار: 
11
شماره مجله: 
4
شماره صفحه: 
71

ارزيابي ادلّه و مباني نظريه حدوث نفس

سال ششم، شماره دوم، زمستان 1387، 11ـ42

احمد سعيدي[2]

غلام‏رضا فيّاضي[3]

چكيده

تاكنون، در باب حدوث يا قدمِ نفس، دست‏كم هفت نظريه مختلف را از قول دانشمندان گوناگون نقل كرده‏اند. امّا اكثر فلاسفه به ويژه فلاسفه مسلمان، به رغم اختلاف در نحوه حدوث نفس، درباره اصل «حدوث نفس و عدم تقدّم آن بر بدن» اتفاق‏نظر داشته‏اند. ابن‏سينا و پيروان او نفس را روحانية الحدوث و روحانية البقاء مي‏دانند؛ در حالي كه پيروان حكمت متعاليه نفس را در ابتداي پيدايشْ جسماني، و در ادامه زندگي روحاني دانسته‏اند.

از كلمات ابن‏سينا به ويژه در شفا، دست‏كم دو دليل براي نظريه «حدوث نفس همراه بدن و عدم تقدّم آن بر بدن» به دست مي‏آيد. ملّاصدرا نيز سه دليل از طرفداران «قدم نفس» را نقل و نقد مي‏كند و بيش از ده دليل را به نفع «حدوث نفس و عدم تقدّم آن بر بدن» مي‏آورد؛ وي پاره‏اي از آنها را مي‏پذيرد و انتقادات ديگران و ايرادات احتمالي را دفع مي‏نمايد. بي‏ترديد، بسياري از ادلّه نقلي، ظهور در «حدوث نفسْ پيش از بدن» دارند. در اين مقاله، با نقد ادلّه فلاسفه بر «حدوث نفسْ همراه يا پس از بدن»، تعارض ادعايي ميان عقل و ظاهر نقل را رفع كرده‏ايم.

 

كليدواژه‏ها: نفس، بدن، حدوث، قدم.

سال انتشار: 
6
شماره مجله: 
22
شماره صفحه: 
11

سيرى در مسئله حدوث و قدم زمانى عالم در تاريخ فلسفه

سال نهم، شماره اول، پاييز 1390، 73ـ104

محمدحسين فارياب*

رضا برنجكار**

چكيده

حدوث و قدم زمانى عالم، به معناى ابتدا داشتن يا ازلى بودن عالم، از مسائلى است كه از ديرباز، در ميان عالمان مسلمان و غيرمسلمان، موضوع بحث بوده است. در اين نوشتار، به بررسى اين مسئله در تاريخ فلسفه پرداخته و به اين نتيجه رسيده‏ايم كه طرح موضوع «حدوث و قدم زمانىِ عالم» به يونان باستان برمى‏گردد؛ براهين برخى از فلاسفه آن سامان از جمله برقلس تأثير بسزايى در رواج نظريه قدم زمانىِ عالم داشته است. طرفداران مكتب‏هاى مشّاء و اشراق، اغلب به نظريه قدم زمانىِ عالم گرايش داشتند؛ امّا در حكمت متعاليه، نگرشى جديد درباره اين مسئله پديد آمد و نظريه حدوث زمانىِ عالم برترى نسبى يافت.

كليدواژه‏ها: حدوث، قدم، حدوث و قدم زمانى، حدوث و قدم ذاتى، فلسفه.

سال انتشار: 
9
شماره مجله: 
33
شماره صفحه: 
73
محتوای تغذیه