سال پنجم، شماره چهارم، تابستان 1387، 127ـ 87
محمّدتقى يوسفى1
چكيده
«تناسخ» آموزهاى است كه از ديرباز فكر انديشمندان را به خود معطوف داشته؛ بحثى كه در علمالنفس فلسفى از جايگاه ويژهاى برخوردار است، به گونهاى كه هم در فلسفه نفس بازتابهاى درخور توجهى دارد و هم در ديگر مباحث فلسفى. علاوه بر اين، نمىتوان از بازتابهاى كلامى آن نيز غافل شد. از اينرو، انديشمندان مسلمان به فراخور توان فكرى خويش، به بررسى آن پرداختهاند و غالبآ به امتناع عقلى آن گرايش نشان دادهاند. در اين ميان، شيخ اشراق به گونهاى ديگر سخن گفته است. در اين مقاله، تلاش شده است تا ديدگاه ايشان با توجه به آثار وى تبيين شود؛ در اين زمينه، ابتدا تاريخچه آموزه تناسخ، گرايشهاى گوناگون در اينباره، اصطلاحات تناسخ و انواع آن و مبانى تناسخ و مبانى انكار آن، بررسى شده و در ادامه، تبيين دقيقى از ديدگاه ايشان ارائه گرديده است. در پايان، دلايل عقلى و نقلى طرفين ـ البته بر اساس آثار شيخ اشراق ـ ارائه شده است.
كليدواژهها : تناسخ، تناسخ ملكى، تناسخ ملكوتى، تناسخ صعودى، تناسخ متشابه، تناسخ نزولى، نسخ، مسخ، فسخ، رسخ.