علم حضوري (پيشينه، حقيقت و ملاك تحقق)
محمّد حسينزاده
چكيده
آموزه «علم حضوري» به رغم بنيادين بودن و سابقه ديرين آن، چنانكه بايسته و شايسته است، بدان توجه نشده و مورد تحقيق و بررسي قرار نگرفته است. در حكمت و كلام اسلامي، علم حضوري يا «شهود» پيشينهاي ديرين دارد و تا عصر فارابي قابل پيگيري است. به نظر ميرسد براي اولين بار، ابنسينا بود كه آموزه معرفت حضوري را روشنتر از فارابي مطرح نمود و از آن بهرهبرداري كرد. با اين ابتكار، تحوّلي ژرف در فلسفه و معرفتشناسي بنيان نهاده شد. با نگاهي گذرا به آثار ابنسينا، به نتايج شگفتانگيزي در اين بحث رهنمون ميشويم. پس از ابنسينا، شيخ اشراق قلمرو علم حضوري را گسترش داد و نمونههاي متعددي را بدان افزود. ديدگاه شيخ اشراق در اين مسئله، نقطه عطفي است كه موجب شد تا علم حضوري تقريباً مقبوليت همگاني بيابد. در عصر وي، ميتوان اين آموزه را مطرح و اصطلاحي جا افتاده يافت.
اين مقاله با استفاده از آثار موجود، به بررسي تعريفهاي گوناگون از علم حضوري و نيز ملاك تحقق آن ميپردازد. حاصل اين تتبع آن است كه ملاك تحقق علم حضوري، اتصال و حضور است. اما منشأ حضور و اتصال چيست؟ انواع گوناگوني براي آن قابل تصور است كه بر اساس استقرا مطرح شدهاند.
كليد واژهها: شهود، علم حضوري، معرفت حاضرانه، اتحاد عالم و معلوم، علم حصولي، اتصال وجودي.