شناخت يقيني؛ ممكن يا ممتنع؟
مرتضي رضايي
چكيده
يكي از مهمترين پرسشهاي معرفتشناسي، امكان يا عدم امكان شناخت يقيني است. اين مسئله هم در قلمرو كل معرفت بشري و هم در ساحت معرفتهاي ديني قابل طرح است. امروزه نفي شناخت يقيني، پيشفرض بسياري از مباحث در حوزههاي دينپژوهي و فلسفههاي مضاف است.
اين مقاله به اين موضوع مىپردازد كه آيا معرفت يقيني امكان و وقوع دارد يا اساسا چنين شناختي ناممكن است؟ بايستي بدانيم، اولاً: مفهوم و هويت يقين در دانشهاي عقلي، به ويژه منطق و فلسفه چيست؟ و ثانيا: آيا يقيني كه منطقدانان و فيلسوفان مراد مىكنند، قابل دسترسي است؟ و اگر آري، راههاي نيل به آن كدامند؟
در كاوشي كه در مفهوم يقين در بخش نخست اين مقال داشتيم، نتايج زير به دست آمد:
1. يقين توصيفگر شناخت گزارهاي است؛ با اين حال، با توسعه در مفهوم آن مىتوان علم حضوري را نيز موصوف آن قرار داد؛
2. در بستر علم حصولي، چهار كاربرد منطقي، فلسفي، كلامي و عرفاني يقين مشترك، و حاوي چهار مؤلفه: باور، صدق، جزم و زوال ناپذيري است؛
3. اصلىترين ويژگي در ميان تمام كاربردهاي يقين خصيصه شكناپذيري است.
با عنايت به نتايج فوق، بايد گفت: آيا يقين با ويژگىهاي ياد شده، ممكن و دست يافتني است؟ اگر آري، راههاي دستيابي به آن كدامند؟
كليد واژهها
امكان شناخت، وقوع شناخت يقيني، راه نيل به يقين، بداهت، برهان، اقليمهاي يقين.