محمد فنائى اشكورى

بررسى پارادوكس هايى در نقض اصل امتناع تناقض

فصل نامه اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى بهار 1396

مصطفى جهان فكر / دانشجوى دكترى فلسفه تطبيقى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره    jahanfekrmostafa@yahoo.com

محمد فنائى اشكورى / استاد گروه فلسفه مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره           fanaei.ir@gmail.com

دريافت: 5/9/94               پذيرش: 8/7/95

 

چكيده

اصل امتناع تناقض به عقيده بسيارى، محورى ترين اصل در معرفت بشرى است كه نفى آن به تعطيل علوم مى انجامد. از ديرباز پارادوكس ها يا تناقض نماهايى در رد اين اصل مطرح شده كه حل آنها براى دفاع از اعتبار معارف بشرى و رفع تشكيكات سوفيستى، امرى لازم است. ما در اين مقاله از طريق تحليل حقيقت صدق تلاش كرده ايم چند پارادوكس مهم را حل كنيم و نشان دهيم كه اين پارادوكس ها اصل مذكور را نقض نمى كنند. درباره پارادوكس دروغ گو، ضمن پيشنهاد حلى براى آن، بيان كرده ايم كه اين پارادوكس فاقد شرايط لازم براى اتصاف به «صدق يا كذب» است. همچنين نشان داده ايم كه چگونه حل پارادوكس گرلينگ، با نظر به تناقض محمول ها حاصل مى شود. پارادوكس هاى راسل و كانتر نيز در واقع ناشى از خلط بين «كل و كلى» و «اعتبار و حقيقت» هستند. بنابراين هيچ يك از اين پارادوكس ها اصل امتناع تناقض را نقض نمى كنند.

 

كليدواژه ها: صدق، كذب، تقابل ملكه و عدم ملكه، خبر، پارادوكس.

سال انتشار: 
14
شماره مجله: 
55
شماره صفحه: 
161

گذر از متافيزيك

فصل‏نامه‏اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى زمستان 1395

عباسعلى اميرى / دانشجوى دكترى حكمت متعاليه مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره                    amiri2005@gmail.com

سال انتشار: 
14
شماره مجله: 
54
شماره صفحه: 
53

وسايط فيض در حكمت صدرايى

فصل نامه اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى پاييز 1394

باقر ابراهيمى / كارشناس ارشد فلسفه مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره                                                                                       ebrahimi2333@anjomedu.ir

محمد فنائى اشكورى / دانشيار گروه فلسفه مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره                                                                   eshkevari@qabas.net

دريافت: 4/5/93               پذيرش: 25/2/94

چكيده

يكى از آموزه هاى الهياتى اسلامى وسايط فيضى است كه در قرآن و روايات به آنها اشاره شده است؛  وسايطى همچون قلم، عرش، كرسى، لوح محفوظ، لوح محو و اثبات، و ملائكه. تبيين  هستى شناختى اين حقايق و تعيين جايگاه آنها در نظام آفرينش از مباحث پراهميت در الهيات  اسلامى است. صدرالمتألهين كه مى كوشد تبيين هايى فلسفى از آموزه هاى دينى ارائه دهد، درصدد  برآمده است تا بر اساس نظام فلسفى خويش به تبيين نحوه وجود اين وسايط و نقش آنها در جريان  فيض الهى بپردازد. اين تحقيق بر آن است تا تبيين وى از اين وسايط و جايگاه آنها را در هستى  بررسى كند تا ضمن تبيين نحوه وجود آنها و ويژگى هاى وجودى هريك، تصويرى صحيح در اين  زمينه ارائه دهد. صدرالمتألهين با اشاره به مراتب علم الهى، هريك از اين حقايق را مرحله اى از علم  الهى مى داند كه بر اساس مراتب وجود داراى حيثيت عقلى يا نفسى اند.

 

كليدواژه ها: فيض، وسايط فيض، قلم، عرش، لوح، صدرالمتألهين.

 

سال انتشار: 
13
شماره مجله: 
49
شماره صفحه: 
29

رابطه فلسفه و دين

سال دوازدهم، شماره سوم

سيدمحمدرضا مدرسى / دانشجوى دكترى فلسفه تطبيقى مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره

modaresismrm@gmail.com

محمد فنائى اشكورى / دانشيار مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره eshkevari@qabas.net

دريافت: 15/2/93 پذيرش: 9/10/93

چكيده

رابطه دين و عقل همواره در تاريخ تفكر بشرى بحث انگيز بوده است. ازآنجاكه آشكارترين ظهور عقل در فلسفه است، بحث دين و عقل به بحث دين و فلسفه نيز كشيده شده است. در اين نوشتار پس از تعريف فلسفه و دين، ديدگاه برخى از انديشمندان اسلامى و غربى را در اين باره بررسى مى كنيم. برخى از كسانى كه ميان دين و فلسفه هماهنگى نمى بينند، معتقدند كه دين بر عقل مقدم است و تمسك به عقل در فهم دين مجاز نيست؛ برخى نيز عقل را مقدم بر دين مى دانند. بيشتر انديشمندان اسلامى تعارضى ميان عقل و دين و در نتيجه ناسازگارى ذاتى ميان دين و فلسفه نمى بينند و معتقدند كه حكم صريح و قطعى عقل با حكم قطعى شرع هرگز تعارضى نخواهد داشت و در صورت مشاهده تعارض حكم قطعى عقل با حكم ظنى شرع، بايد حكم ظنى شرع را تأويل كرد.

كليدواژه ها: دين، فلسفه، رابطه فلسفه و دين، عقل گرايى، ايمان گرايى.

سال انتشار: 
12
شماره مجله: 
47
شماره صفحه: 
147

نوآورى در فلسفه و فلسفه نوآورى

 

 سال دهم، شماره دوم، زمستان 1391ـ 25ـ49

محمد فنائى اشكورى*

چكيده

پيدايش و رشد هر علمى در گرو خلّاقيت و نوآورى است. فلسفه، كه حاصل تأملات عقلانى درباره پرسش هاى بنيادى و نهايى در هر موضوعى است، يكى از عرصه هايى است كه ضرورت دارد درباره تحول و نوآورى در آن بينديشيم. مراد از نوآورى، برداشتن قدم نظرى جديدى است كه به پيشرفت، گسترش و تعميق يك علم يا پيدايش يك شاخه علمى كمك كند. فلسفه نيز همچون ديگر حوزه هاى تفكر بشرى با نوآورى ظهور و توسعه يافته است؛ اما نگاهى به تاريخ فلسفه نشان مى دهد كه اين حوزه در مقاطعى از تاريخش دچار گونه اى ركود شده است. تأمل در پرسش هايى كه در اين زمينه مطرح اند، مى تواند راهگشا باشد. برخى از اين پرسش ها بدين قرارند: آيا نوآورى در فلسفه ممكن است؟ چگونه مى توان در فلسفه نوآورى كرد و راهكارهاى آن چيست؟ عوامل و موانع نوآورى كدام اند؟ چه شيوه اى از آموزش و پژوهش در فلسفه مى تواند به نوآورى بينجامد؟ چه دانش هايى به نوآورى در فلسفه كمك مى كنند؟ آيا هر نوآورى اى مطلوب است؟ آيا اعتقاد به نوآورى با شكاكيت و نسبيت در معرفت تلازم دارد؟ آيا فلسفه معاصر اسلامى در مسير نوآورى است؟

     مقاله پيش رو تأملاتى درباره اين گونه پرسش هاست، كه در آن ضرورت نوآورى، قلمرو آن، زمينه ها و موانع آن و عناصرى كه توجه به آنها در آموزش و پژوهش فلسفى مى تواند به نوآورى بينجامد، كانون تأمل قرار گرفته است.

كليدواژه ها: نوآورى، فلسفه، تاريخ فلسفه، فلسفه مقايسه اى، فلسفه ورزى، نقادى، دين، علم.

سال انتشار: 
10
شماره مجله: 
38
شماره صفحه: 
25

تعريف علم حضورى و اقسام آن

 سال نهم، شماره سوم، بهار 1391، 45ـ76

محمدسربخشى*
محمد فنائى اشكورى**

چكيده

علم حضورى تنها مناط معلوميت خود براى عالم است. در مقابل، علم حصولى است كه علاوه بر آن مناط معلوميت غير نيز هست. اين تعريف با حقيقت علم حضورى كه امرى وجودى است تناسب بيشترى دارد؛ زيرا كاشفيت اصلى ترين ويژگى هستى شناختى هر علمى است و علم حضورى چيزى جز وجود و حضور معلوم براى عالم نيست. علم چيزى جز كشف معلوم براى عالم نيست و كشف با حضور، و حضور با وحدت يا اتحاد حاصل مى شود. از اين رو هر جا وحدت يا اتّحادى باشد، علم حضورى نيز محقق است. اقسام گوناگون وحدت موجب مى شوند اقسام متعددى همچون علم به ذات، علم به صفات، علم به اعراض و حالات، علم به قوا و مراتب وجودى خود، علم به بدن و... براى علم حضورى رقم خورد.

 

كليدواژه ها: علم، علم حضورى، اتصال، اتحاد، چيستى، ادراك حسى.

سال انتشار: 
9
شماره مجله: 
35
شماره صفحه: 
45

حكمت فرديدي تحليل و نقد حكمت اُنسي و علم‏الاسماء تاريخي سيداحمد فرديد

سال پنجم، شماره دوم، زمستان 1386، 52ـ11

محمّد فنائي اشكوري[2]

چكيده

يكي از متفكران تأثيرگذار در چند دهه گذشته كشور ما سيداحمد فرديد است. فرديد با كاوش‏هاياسم‏شناسانه، بهره‏گيري از آراء عرفاي اسلامي، فلسفه هايدگر و تأمّل در منابع ديني، به مقولات ومفاهيمي نو رسيد كه هم تجدّدگرايان و هم سنّتي‏انديشان را با چالش‏هايي جدّي مواجه ساخت. بهنظر او، مابعدالطبيعه در سراسر تاريخش، مبتلا به غفلت از وجود و خلط ميان وجود و موجود بودهاست. همه نظام‏هاي فلسفي شرق و غرب به دليل غفلت از علم حضوري و محدود ماندن در تنگنايعلم حصولي، از شرقِ حقيقت دور و گرفتار غرب‏زدگي شده‏اند. علاوه بر اين، بشر در دوره جديد باطرح «اصالت موضوعيت نفساني» از سوي دكارت، به خودبنيادي رسيده و غرب‏زدگي‏اش مضاعفشده است. ما شرقيان، كه صدر تاريخ جديدمان ذيل تاريخ غرب است، در اين ماجرا وضعاسفبارتري داريم. عصر طلايي تاريخ، دوره امّت واحده پريروز بود كه انسان در قُرب وجود مأواداشت. دوره ديروزي با متافيزيك آغاز شد و امروز عصر «خودبنيادي» است و فردا دوره آگاهي ازاين وضعيت و تمنّاي رهايي از آن. اما دوره نهايي در تاريخ بشر، عصر امّت واحده پس فرداست كهعصر سراسر نور و ظهور است؛ عصري كه جامعه انساني به اوج كمال مي‏رسد. مقاله حاضر اين نظامفكري را استخراج، تنظيم، تحليل و به اجمال، نقد مي‏كند.

كليدواژه‏ها: حكمت انسي، علم‏الاسماء، مابعدالطبيعه، وجود، موجود، غرب‏زدگي، حكمتتاريخ، فرويد.

سال انتشار: 
5
شماره مجله: 
18
شماره صفحه: 
11

ملاحظاتى درباره كتاب «فلسفه فلسفه اسلامى»

سال هشتم، شماره سوم، بهار 1390، 227ـ245

محمد فنائى‏اشكورى*

فلسفه فلسفه اسلامى و مزاياى آن

فلسفه فلسفه اسلامى عنوان اثرى است از جناب حجت‏الاسلام والمسلمين دكتر عبدالحسين خسروپناه از استادان حوزه علميه قم. اين اثر كاوش و پژوهشى است در ماهيت فلسفه اسلامى، آسيب‏شناسى آن همراه با طرحى نو و رويكردى جديد به فلسفه اسلامى. اهميت موضوع ايجاب مى‏كند كه پژوهش مزبور مورد توجه انديشوران و موضوع بحث و گفت‏وگو قرار گيرد.

سال انتشار: 
8
شماره مجله: 
31
شماره صفحه: 
227

سهروردي و مسئله معرفت/ محمّد فنائي‌اشكوري

سهروردي و مسئله معرفت1

محمّد فنائي‌اشكوري
چكيده

سهروردي با استفاده از سنّت‌هاي كهن عقلي و اشراقي ايراني و يوناني و ميراث فكري و معنوي اسلامي، نظام فلسفي بديعي تأسيس كرد كه «حكمت اشراقي» نام دارد. مفهوم محوري در اين نظام بديع، مفهوم «نور» است. نور، حقيقتي است ذومراتب كه از نورالانوار تا نور حسي را شامل مي‌شود. حقيقت «معرفت» نيز نور ذومراتب است. سرچشمه و نقطه آغاز معارف بشري معرفت حضوري است. احساس نيز درك بيواسطه و حضوري است كه با اشراق نفس حاصل مي‌شود. سهروردي همچون ديگر حكماي اسلامي، به شناخت عقلي انتزاعي نيز قايل است و معارف بديهي و منطق را براي اين منظور ضروري مي‌داند. اما معرفت حقيقي و عالي‌ترين نوع معرفت نزد او معرفت شهودي اشراقي است كه نه صرفاً با تعقّل و بحث علمي، بلكه از راه انقطاع از تعلّقات دنيوي، تهذيب نفس، سلوك باطني و توجه به حق تعالي حاصل مي‌شود. بدين‌سان، وي موفق شده است بين دانش حصولي فلسفي از يك‌سو، و معرفت شهودي عرفاني از سوي ديگر هماهنگي و هم‌سويي ايجاد كند و نظام جامعي از معرفت ارائه دهد.

كليد واژه‌ها:

سهروردي، حكمت اشراق، حكمت مشّاء، معرفت‌شناسي، علم حضوري، علم اشراقي، نور.

سال انتشار: 
3
شماره مجله: 
9
شماره صفحه: 
45

حركت جوهري و تجدّد امثال؛ تأمّلات و پرسش‌ها/ محمّد فنائي اشكوري

سال سوم، شماره چهارم، تابستان 1385، 43ـ11

حركت جوهري و تجدّد امثال تأمّلات و پرسش‌ها1

محمّد فنائي اشكوري چكيده

صدرالدين شيرازي با طرح نظريه حركت جوهري، بحث حركت در فلسفه را به ساحت مابعدالطبيعي بسيار عميق‌تري از آنچه در گذشته بوده است، مي‌رساند. وي نه به ادراك حسي از حركات سطحي قناعت مي‌كند و نه به ذوق عارفانه و شاعرانه بسنده مي‌نمايد، بلكه بر مبناي يك هستي‌شناسي اصالة‌الوجودي با براهين گوناگون حركت عام و بنيادين عالم مادي را اثبات مي‌كند و بر پايه آن، براي بسياري از مسائل پيچيده فلسفي پاسخ‌هاي راهگشايي عرضه مي‌كند. نوشتار حاضر، حاصل تأمّلاتي پيرامون اين نظريه و تدقيق در براهين و نتايج آن است. نتيجه اين تأمّلات، طرح ملاحظات و پرسش‌هايي است كه اميد است اعتنا به آنها، در تعميق و پيشبرد اين بحث سودمند واقع شود.

كليد واژه‌ها

حركت جوهري، قوّه و فعل، موضوع حركت، حركت اعراض، اصالت وجود، تشخص، غايت‌داري، تجدّد امثال.

سال انتشار: 
3
شماره مجله: 
12
شماره صفحه: 
11
محتوای تغذیه