علم حضوري

ملاحظات معرفت‌شناختي استدلال‌هاي علم حضوري نفس از منظر سهروردي

سال نوزدهم، شماره چهارم، پياپي 76، تابستان 1401، ص 7ـ20

نوع مقاله: پژوهشي

سميه احمدي / دانشجوي دکتري فلسفه و کلام اسلامي، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مرکزي، تهران، ايران
    Somayyeh_Ahmadi@yahoo.com 
* عزيزالله افشار کرماني / دانشيار گروه فلسفه و کلام اسلامي، دانشگاه آزاد اسلامي، واحد تهران مرکزي، تهران، ايران
    K.afshar.a@gmil.com
دريافت: 21/01/1401                  پذيرش: 11/05/1401

سال انتشار: 
1401
شماره مجله: 
76
شماره صفحه: 
7

شهود خدا برهان خدا / عسكري سليماني اميري

شهود خدا برهان خدا

عسكري سليماني اميري

چكيده

آيا شهود خدا مي تواند دليلي بر وجود او باشد؟ كساني مدعي شده اند كه از شهود خدا وجود خدا نتيجه گرفته مي شود و كساني ديگر معتقدند از آنجايي كه شهود خدا امري همگاني نيست، اين امر نمي تواند دليلي بر وجود خدا باشد. به نظر مي رسد، شهود و رؤيت هر چيزي متضمن نوعي حيثيت ديگرنموني است. براي كسي كه چيزي را ديده است، وجود آن چيز اثبات مي شود. اين نوع استدلال قياسي است نه استقرايي؛ زيرا نفي آن متضمن تناقض است.

كليدواژه ها: رؤيت خدا، قياس، استقراء، علم حضوري، علم حصولي، اثبات وجود خدا.

سال انتشار: 
4
شماره مجله: 
14
شماره صفحه: 
61

علم حضوري (پيشينه، حقيقت و ملاك تحقق) / محمّد حسين‌زاده

علم حضوري (پيشينه، حقيقت و ملاك تحقق)

محمّد حسين‌زاده

چكيده

آموزه «علم حضوري» به رغم بنيادين بودن و سابقه ديرين آن، چنانكه بايسته و شايسته است، بدان توجه نشده و مورد تحقيق و بررسي قرار نگرفته است. در حكمت و كلام اسلامي، علم حضوري يا «شهود» پيشينهاي ديرين دارد و تا عصر فارابي قابل پيگيري است. به نظر ميرسد براي اولين بار، ابنسينا بود كه آموزه معرفت حضوري را روشنتر از فارابي مطرح نمود و از آن بهرهبرداري كرد. با اين ابتكار، تحوّلي ژرف در فلسفه و معرفتشناسي بنيان نهاده شد. با نگاهي گذرا به آثار ابنسينا، به نتايج شگفتانگيزي در اين بحث رهنمون ميشويم. پس از ابنسينا، شيخ اشراق قلمرو علم حضوري را گسترش داد و نمونههاي متعددي را بدان افزود. ديدگاه شيخ اشراق در اين مسئله، نقطه عطفي است كه موجب شد تا علم حضوري تقريباً مقبوليت همگاني بيابد. در عصر وي، ميتوان اين آموزه را مطرح و اصطلاحي جا افتاده يافت.

اين مقاله با استفاده از آثار موجود، به بررسي تعريفهاي گوناگون از علم حضوري و نيز ملاك تحقق آن ميپردازد. حاصل اين تتبع آن است كه ملاك تحقق علم حضوري، اتصال و حضور است. اما منشأ حضور و اتصال چيست؟ انواع گوناگوني براي آن قابل تصور است كه بر اساس استقرا مطرح شدهاند.

كليد واژهها: شهود، علم حضوري، معرفت حاضرانه، اتحاد عالم و معلوم، علم حصولي، اتصال وجودي.

سال انتشار: 
4
شماره مجله: 
13
شماره صفحه: 
11

سهروردي و مسئله معرفت/ محمّد فنائي‌اشكوري

سهروردي و مسئله معرفت1

محمّد فنائي‌اشكوري
چكيده

سهروردي با استفاده از سنّت‌هاي كهن عقلي و اشراقي ايراني و يوناني و ميراث فكري و معنوي اسلامي، نظام فلسفي بديعي تأسيس كرد كه «حكمت اشراقي» نام دارد. مفهوم محوري در اين نظام بديع، مفهوم «نور» است. نور، حقيقتي است ذومراتب كه از نورالانوار تا نور حسي را شامل مي‌شود. حقيقت «معرفت» نيز نور ذومراتب است. سرچشمه و نقطه آغاز معارف بشري معرفت حضوري است. احساس نيز درك بيواسطه و حضوري است كه با اشراق نفس حاصل مي‌شود. سهروردي همچون ديگر حكماي اسلامي، به شناخت عقلي انتزاعي نيز قايل است و معارف بديهي و منطق را براي اين منظور ضروري مي‌داند. اما معرفت حقيقي و عالي‌ترين نوع معرفت نزد او معرفت شهودي اشراقي است كه نه صرفاً با تعقّل و بحث علمي، بلكه از راه انقطاع از تعلّقات دنيوي، تهذيب نفس، سلوك باطني و توجه به حق تعالي حاصل مي‌شود. بدين‌سان، وي موفق شده است بين دانش حصولي فلسفي از يك‌سو، و معرفت شهودي عرفاني از سوي ديگر هماهنگي و هم‌سويي ايجاد كند و نظام جامعي از معرفت ارائه دهد.

كليد واژه‌ها:

سهروردي، حكمت اشراق، حكمت مشّاء، معرفت‌شناسي، علم حضوري، علم اشراقي، نور.

سال انتشار: 
3
شماره مجله: 
9
شماره صفحه: 
45

حضوري بودن محسوسات / عسكري سليمانى‏اميري

حضوري بودن محسوسات

عسكري سليمانى‏اميري

چكيده

فيلسوفان مشاء در مورد محسوسات قائل به انطباع صورت‏هاي حسي در اندام‏هاي حسي هستند. و در خصوص ابصار دو رأي از گذشته مطرح بوده است: يكي، خروج شعاع و ديگري، انطباع صورت مبصر در چشم. شيخ اشراق قول به خروج شعاع را نفي مى‏كند؛ چه اين كه به دليل امتناع انطباع كبير در صغير، انطباع صورت حسي در چشم را منكر است. از اين‏رو، در خصوص ابصار معتقد است كه نفس علم حضوري به مبصر خارجي مى‏يابد. صدرالمتالهين، رأي شيخ اشراق را نقد مى‏كند و در همه ادراكات حسي مدعي مى‏شود كه صور محسوسات به انشاء نفس در عالم مثالِ متصل تحقق مى‏يابند و ادراك صورت مى‏گيرد.

اما بر اساس مباني حكمت متعاليه مى‏توان گفت كه ادراكات حسي از نوع علوم حضوري هستند و مجرد بودن متعلق علم، به دليل تجرد علم و عالم، با مادي بودن معلوم و محسوس منافات ندارد؛ زيرا تقسيم موجود به مجرد و مادي از نوع تقسيم قياسي است. لذا موجود مادي به اعتبار فاعل شناسا و وجود براي فاعل شناسا مجرد مى‏باشد. هم چنان كه، خارجي بودن هر وجودي منافات با تقسيم وجود به خارجي و ذهني ندارد.

كليد واژه‏ها

علم حصولي، علم حضوري، ادراكات حسي، ابصار، خروج شعاع، محسوسات.

سال انتشار: 
2
شماره مجله: 
7
شماره صفحه: 
11
محتوای تغذیه