از فلسفه ارسطويي تا فلسفه اسلامي
آيتالله عبداللّه جوادي آملي
چكيده
اين مقاله، كه به عنوان پيام به همايش «ارسطو؛ پلي بين شرق و غرب» ارائه شده، در چند بخش تنظيم گرديده است: ابتدا به بيان هويّت ارسطو و شخصيت فلسفي او و عواملي كه در شكلدهي آن تأثير داشته، پرداخته است، و به عوامل دروني از جمله نبوغ انديشه و طهارت انگيزه، و عوامل بيروني از جمله مهارت استاد و پرورش شاگردان مستعد در حوزه فلسفي او اشاره ميكند.
آنگاه پس از بيان معيار و عنصر محوري «اسلامي بودن علوم»، به معيار اسلامي بودن فلسفه ميپردازد. در ادامه، سيري اجمالي در فلسفه اسلامي دارد و مراتب گوناگوني براي صدق وصف «اسلامي» بر فلسفه ترسيم ميكند. سپس به بحث عقلانيت در اسلام ميپردازد و نمونههايي از تعقّلگرايي اسلامي ارائه ميدهد.
در پايان، سيري اجمالي در مكتب ارسطو دارد، نامگذاري فلسفه ارسطو به «مشائي» را فاقد پيام معرفتي ميداند و پس از بيان برخي آراء ارسطو، به نقد آنها از ديدگاه فلسفه اسلامي ميپردازد.
كليد واژهها
ارسطو، افلاطون، حكمت متعاليه، فلسفه اسلامي، عقلانيت، تعقّلگرايي