عقلانيت

بررسي انتقادي مؤلفه خودآييني در نظريه معنويت‌گراي عقلانيت و معنويت

      سال بيستم، شماره چهارم، پياپي 80، تابستان 1402، ص 67ـ86
 

نوع مقاله: پژوهشي

سيداحمد غفاري قره‌باغ/ استادیار گروه فلسفه اسلامی، مؤسسة حکمت و فلسفه ايران، تهران    yarazegh@yahoo.com

شماره صفحه: 
67

بررسى عقل و عقلانيت و خودبسندگى آن از منظر فلاسفه با رويكرد پاسخ گويى به شبهات مخالفان فلسفه

 سال يازدهم، شماره دوم، زمستان 1392، 63ـ82

محمد سربخشى*
عليرضا تاجيك **

چكيده
تقابل عقل فلسفى با عقل دينى و انكار عقلانيت فلسفى ازجمله مطالب جديدى است كه امروزه برخى نويسندگان در حوزه انديشه دينى بدان مى پردازند. خودبسندگى عقل فلسفى و گرفتارى آن در چنگال قواعد فلسفه يونان باستان شبهات ديگرى هستند كه در برابر گرايش به فلسفه پديد آمده اند. عدم درك صحيح معناى عقل و عقلانيت در فلسفه اسلامى و آشنايى نابسنده با انديشه هاى ناب اين فلسفه اصلى ترين دليل چنين برداشت ها و نسبت هايى است. مقاله پيش رو با بازكاوى معناى اين واژه ها در متون اصيل فلسفه اسلامى، درصدد پاسخ گويى به اشكالات و شبهات مزبور است.

كليدواژه ها: عقل، عقلانيت، عقل دينى، عقل فلسفى، خودبسندگى عقل.


*  استاديار گروه فلسفه مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس‏‌سره.                                      sarbakhshi50@yahoo.com
**  كارشناس ارشد فلسفه هنر و زيباشناسى دانشگاه هنر.                                                                                      tajik@iki.ac.ir
دريافت: 21/10/91               پذيرش: 13/8/92
 

سال انتشار: 
11
شماره مجله: 
42
شماره صفحه: 
63

فلسفه سياسي تلفيقي

فلسفه سياسي تلفيقي

مزايا و كاستي‌ها

جمعه‌خان افضلي1

چكيده

رالز نظريه سياسي خود را، كه در اين نوشتار از آن به عنوان «فلسفه سياسي تلفيقي» ياد شده است، عمدتا در دو كتاب مهمش، نظريه‌اي در باب عدالت و ليبراليسم سياسي تبيين كرده است. گرچه وي اصل نظريه خود را در مقاله «عدالت چون انصاف» بيان كرد و بعدها آن را در نظريه‌اي در باب عدالت توسعه داد، اما توجيهات و دلايل آن را به صورت پراكنده بيان كرده است. برخي از اين توجيهات را مي‌توان در كتاب نخست و برخي ديگر را نيز در كتاب دوم او پيدا كرد. در اين مقاله، پس از بيان اصل ديدگاه رالز، توجيهات او براي اصول عدالت از هر دو كتاب ذكر و سپس نقّادي گرديده است.

كليدواژه‌ها: اصل «آزادي برابر»، اصل «تمايز»، اصل «دفع ضرر»، پايداري، عقلانيت، اجماع هم‌پوششي، قرارداد اجتماعي، انسجام.

سال انتشار: 
4
شماره مجله: 
16
شماره صفحه: 
219

عقلانيت در فلسفه دكارت

عقلانيت در فلسفه دكارت

حسن عبدي389

چكيده

در اين نوشتار، تلاش شده است تا با تكيه بر آثار دكارت، عقلانيت در فلسفه او بررسي گردد. براي اين منظور، نخست معاني عقلانيت بيان شده و پس از تعيين معناي مورد نظر، گزارشي از فلسفه دكارت به صورت تحليلي ارائه گرديده و در ادامه، با متمايز ساختن «هستى‏شناسي» از «معرفت‏شناسي»، به بررسي عقلانيت، هم در نظام هستى‏شناسي و هم در نظام معرفت‏شناسي وي پرداخته شده است. دكارت در نظام معرفت‏شناسي خود، پس از طرح شك روشمند، به سوي شكّاكيت، كه مرحله‏اي از عدم عقلانيت است، سير مى‏كند، سپس بر اساس «كوجيتو» تلاش مى‏كند تا از نظر معرفت‏شناسي، به قلمرو عقلانيت بازگردد. اما در نظام هستى‏شناسي، او نخست بر پايه «كوجيتو» به اوج عقلانيت، كه همان اعتقاد به جوهر حقيقي واحد باشد، نزديك مى‏شود، ولي در ادامه و با گرايش به كثرت و اصالت ماهيت، از عقلانيت در نظام هستى‏شناسي فاصله مى‏گيرد.

كليدواژه‏ها: عقلانيت، يقين، عقل، دكارت، معرفت‏شناسي، هستى‏شناسي، كوجيتو.

سال انتشار: 
5
شماره مجله: 
19
شماره صفحه: 
213

تناقض‌‌باوري1

تناقض‌‌باوري1

گراهام پريست
ترجمه و نقد: رحمت‌‌اللّه رضايي

چكيده

مقاله حاضر اثر گراهام پريست، منطقدان و نويسنده معاصر است. وي در اين مقاله مي‌‌خواهد بر اين اجماع كه «اجتماع نقيضين محال است»، نقطه پايان نهاده، آن را نه تنها محتمل، بلكه محقَّق نشان دهد. براي اين منظور، به مواردي اشاره مي‌‌كند كه تناقض‌‌نما هستند و اين موارد را مختّص به زمان و مكان خاص نمي‌‌داند. از سويي ديگر، ادلّه اقامه شده بر استحاله اجتماع را خالي از اشكال نمي‌‌بيند. آنگاه وي نتيجه مي‌‌گيرد كه برخي تناقض‌‌ها محال نيستند و به تعبير ديگر، برخي امور هم صادق‌‌اند و هم كاذب.

مترجم به نقد اين ديدگاه پرداخته و از استحاله اجتماع نقيضين دفاع مي‌‌كند. براي اين منظور، نخست به بررسي ادلّه ارسطو در اين باب پرداخته، آنها را نه استدلال اصطلاحي، بلكه تنبّه بر يك امر بديهي تلقّي كرده، به توجيه برخي موارد مورد تمسّك نويسنده اشاره مي‌‌كند. سپس نتيجه مي‌‌گيرد كه استحاله اجتماع نقيضين براي هر عقلي و عاقلي در هر ظرف و مكاني بديهي است و تنها مشكل عدم تصور درست آن مي‌‌باشد.

كليد واژه‌‌ها

تناقض‌‌باوري، فراسازگاري، ارتفاع نقيضين، عقلانيت، پارادوكس، اجتماع نقيضين

سال انتشار: 
1
شماره مجله: 
3
شماره صفحه: 
153

از فلسفه ارسطويي تا فلسفه اسلامي

از فلسفه ارسطويي تا فلسفه اسلامي

آيت‌‌الله عبداللّه جوادي آملي

چكيده

اين مقاله، كه به عنوان پيام به همايش «ارسطو؛ پلي بين شرق و غرب» ارائه شده، در چند بخش تنظيم گرديده است: ابتدا به بيان هويّت ارسطو و شخصيت فلسفي او و عواملي كه در شكل‌‌دهي آن تأثير داشته، پرداخته است، و به عوامل دروني از جمله نبوغ انديشه و طهارت انگيزه، و عوامل بيروني از جمله مهارت استاد و پرورش شاگردان مستعد در حوزه فلسفي او اشاره مي‌‌كند.

آن‌‌گاه پس از بيان معيار و عنصر محوري «اسلامي بودن علوم»، به معيار اسلامي بودن فلسفه مي‌‌پردازد. در ادامه، سيري اجمالي در فلسفه اسلامي دارد و مراتب گوناگوني براي صدق وصف «اسلامي» بر فلسفه ترسيم مي‌‌كند. سپس به بحث عقلانيت در اسلام مي‌‌پردازد و نمونه‌‌هايي از تعقّل‌‌گرايي اسلامي ارائه مي‌‌دهد.

در پايان، سيري اجمالي در مكتب ارسطو دارد، نام‌‌گذاري فلسفه ارسطو به «مشائي» را فاقد پيام معرفتي مي‌‌داند و پس از بيان برخي آراء ارسطو، به نقد آنها از ديدگاه فلسفه اسلامي مي‌‌پردازد.

كليد واژه‌‌ها

ارسطو، افلاطون، حكمت متعاليه، فلسفه اسلامي، عقلانيت، تعقّل‌‌گرايي

سال انتشار: 
1
شماره مجله: 
2
شماره صفحه: 
54

نسبت ميان عقلانيت و كرامت انسان در فلسفه ملّاصدرا و كانت

سال ششم، شماره چهارم، تابستان 1388، 11ـ 36
سيما محمّدپور دهكردى
رضا اكبريان
شهين اعوانى
چكيده
در فلسفه ملّاصدرا و كانت، «عقل» عالىترين قوّه نفس و «معرفت عقلانى» بالاترين مرحله شناخت است. از نگاه هر دو فيلسوف، عقلانيت يا خردورزى بنيادىترين ويژگى انسان و مبناى كرامت ذاتى اوست؛ با اين تفاوت كه ملّاصدرا عقلانيت نظرى، و كانت عقلانيت عملى را معيار اصلى مىپندارند؛ يعنى از نظر ملّاصدرا، شأن و كرامت انسان به چيزى است كه مىداند، در حالى كه از نظر كانت، شأن و كرامت انسان به چيزى است كه مىخواهد.
يكى از جلوههاى عقلانيت در انديشه اين دو فيلسوف، خلّاقيت يا همان آفرينشگرى است. دو فيلسوف يادشده خلّاقيت را، هم در حوزه نظرى (در محدوده قوّه خيال و عقل) و هم در حوزه عملى، مورد توجه قرار دادهاند؛ با اين تفاوت كه در حكمت صدرايى، آفرينشگرى انسان در ارتباط با ماوراى طبيعت و از راه اتّحاد با عقل فعّال صورت مىگيرد، در حالى كه در فلسفه كانت، خلّاقيت انسان در پيوندى عميق با استقلال و خودبنيادى اوست، منشأ و مبدأ متعالى ندارد، و صرفآ ريشه در انسانيت و استقلال اراده انسان دارد.
كليدواژهها: ملّاصدرا، كانت، عقلانيت، كرامت ذاتى انسان، خلّاقيت.

سال انتشار: 
6
شماره مجله: 
24
شماره صفحه: 
11

دين، عقلانيت، و تحول معرفت/ علي مصباح

دين، عقلانيت، و تحول معرفت
نقدي بر تحليل يورگن هابرماس از رابطه دين و عقلانيت در حوزه علوم اجتماعي
علي مصباح
چكيده

عقلانيت از ديدگاه انديشمندان علوم اجتماعي از يك سو، سمبل مدرنيته شناخته شده و از سوي ديگر، مدعي و جاي‌‌گزين دين. هابرماس به عنوان يكي از مدافعان برجسته مدرنيته، در توجيه و استدلال بر اين فرضيه سعي بليغي نموده است. از مهم‌‌ترين پيش‌‌فرض‌‌هاي هابرماس در نظريه كنش ارتباطي، تفسير تكاملي از عقلانيت و نگاه ابزاري به دين است. وي با چنگ ‌‌انداختن به يافته‌‌ها و فرضيه‌‌هاي علوم و فنون گوناگون تلاش مي‌‌كند تا روند عقلاني‌‌سازي جهان‌‌بيني‌‌ها را با فرايند رشد شناختي كودك تطبيق دهد و دين را ابزاري ساخته بشر براي حل معضلات معرفتي و مشكلات معيشتي در دوره‌‌اي خاص معرفي كند كه با از راه رسيدن عقلانيت مدرن، بايد پايان عمر مفيد خود را اعتراف كرده، جاي خويش را به اين حريف‌‌توانمند واگذارد. اين مقاله، به بررسي استدلال‌‌هاي هابرماس بر اين انديشه مي‌‌پردازد تا نقاط ضعف و قوت آن آشكار گردد.
كليد واژه‌‌ها

دين، عقلانيت، معرفت، كنش ارتباطي، هابرماس، علوم اجتماعي، مدرنيته، عقلاني‌‌سازي، افسون‌‌زدايي، زبان.

سال انتشار: 
1
شماره مجله: 
2
شماره صفحه: 
176
محتوای تغذیه