فصل نامه اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى تابستان 1394
سيدمحمدجواد ميرجعفرى مياندهى/ دانشجوى دكترى فلسفه مؤسسه آموزشى وپژوهشى امام خمينى قدس سره
jmj1ir@yahoo.com
يارعلى كرد فيروزجائى / دانشيار گروه فلسفه دانشگاه باقرالعلوم عليه السلام
firouzjaei@bou.ac.ir
دريافت: 11/9/93 پذيرش: 29/3/94
چكيده
ضرورت علّى و معلولى از فروع مهم اصل عليت است و معناى آن به طوركلى عبارت است از ضرورى شدنِ وجود معلول هنگام وجود علت تامه اش (ضرورت بالقياس) و از ناحيه آن (ضرورت بالغير). اين ضرورت كه با عنوان جبر فلسفى نيز از آن ياد مى شود كاملاً مورد تأييد و تثبيت فلاسفه است و برخى متكلمان به ويژه اشاعره كاملاً آن را منكرند. اصوليين نيز چنين ضرورتى را تنها در علل غيرمختار مى پذيرند؛ اما استاد فياضى ضرورت سابقِ بالغير به تفسير مشهور را در همه علل، چه مختار و چه غيرمختار مردود مى داند، ولى معتقد است كه اين نوع ضرورت با تفسيرى ديگر در هر دو مورد صادق است. ضرورت بالقياس نيز از ديدگاه ايشان تنها در علل غيرمختار پذيرفتنى است. ديدگاه استاد فياضى در نفى ضرورت در برخى صورِ آن، گرچه هم نوا با آراى اهل كلام و اصوليون است، تفاوت هايى اساسى و مهم با آنها دارد كه در اين تحقيق به تفصيل به اين تمايزها پرداخته ايم.
كليدواژه ها: علت، معلول، ضرورت، اختيار، استاد فياضى.