وحدت وجود

بررسى ديدگاه مخالفان قاعده حداكثرى سنخيت علت و معلول

فصل‏نامه‏اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى زمستان 1395

حجت اللّه مرزانى / استاديار گروه معارف اسلامى دانشگاه آزاد اسلامى واحد كرج        hojat.marzani@kiau.ac.ir

دريافت: 15/10/94               پذيرش: 25/9/95

 

سال انتشار: 
14
شماره مجله: 
54
شماره صفحه: 
27

نفس شناسى به منزله مبنايى براى خداشناسىدر نظام انديشه ابن عربى و صدرالمتألهين

فصل‏نامه‏اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى پاييز 1395

شمس اللّه سراج / استاديار دانشگاه ايلام                     shamsollahs@yahoo.com

سميه منفرد / دانشجوى دكترى فلسفه و كلام اسلامى دانشگاه ايلام                     s.monfared23@yahoo.com

دريافت: 19/3/94               پذيرش: 2/12/94

چكيده

معرفت نفس از مهم ترين مباحثى است كه همواره مورد تأكيد فلاسفه و عرفا بوده و به دليل ربط و پيوندى كه با معرفت رب دارد، ضرورتى مضاعف يافته است. انديشمندان و عارفان مسلمان براى فهم و ارائه تفسيرى دقيق از چگونگى سير از معرفت نفس به معرفت رب، تلاش فراوان كرده اند. محيى الدين بن عربى و صدرالمتألهين، با دو رويكرد عرفانى و فلسفى، شناخت نفس را بهترين راه رسيدن به حقيقت هستى و شناخت خداوند مى دانند. در اين مقاله با سيرى در مبانى نظرى و تحليل آراى معرفتى اين دو حكيم، كوشيده ايم چرايى و كيفيت گذر از نفس شناسى به خداشناسى را از ديدگاه آنان بررسى كنيم، تا علاوه بر يافتن نقاط اشتراك و اختلاف اين دو ديدگاه، ربط و نسبت موجود ميان اين دو رويكرد عرفانى و فلسفى را در اين موضوع خاص دريابيم. على رغم اينكه صدرالمتألهين الگوى ابن عربى را در كيفيت سير از نفس شناسى تا خداشناسى مى پذيرد، اما درصدد برمى آيد تا بر مبانى عرفانى محيى الدين برهان اقامه كند و آنها را بر اساس اصول فلسفى خود بازخوانى كند.

 

كليدواژه ها: وحدت وجود، معرفت نفس، انسان كامل، خداشناسى، ابن عربى، صدرالمتألهين.


 

سال انتشار: 
14
شماره مجله: 
53
شماره صفحه: 
57

تأملى در ادله وحدت شخصى وجود

فصل نامه اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى تابستان 1394

محمدعلى محيطى اردكان / دانش پژوه دكترى فلسفه مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره

mohiti@qabas.net

محمد فنايى اشكورى / دانشيار گروه فلسفه مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره

eshkevari@qabas.net

چكيده

بحث وحدت وجود (با تفاسير پرشمارى كه از آن ارائه شده است) از دشوارترين مباحث عرفان و فلسفه است؛ بحثى كه مبتنى بر شهود عارف است و در قرن ها قبل از اسلام ريشه دارد. مقاله حاضر كه درصدد بررسى ادله وحدت شخصى وجود با روش توصيفى ـ تحليلى و رويكردى انتقادى است، پس از بيان مدعاى وحدت شخصى و تمايز آن با وحدت تشكيكى وجود در فلسفه، به بررسى مهم ترين ادله وحدت وجود پرداخته و در پايان، اصولى را براى فهم بهتر مدعاى عرفا در بحث وحدت شخصى وجود ذكر كرده است. ادله وحدت شخصى را مى توان در چهار دسته شهود، گزارش هاى متواتر اين شهود، آيات و روايات، و براهين عقلى جاى داد. به نظر مى رسد در اين ميان، شهود مى تواند به منزله بهترين دليل بر مدعاى وحدت شخصى معرفى شود؛ البته درصورتى كه محتواى شهود، دقيقا همان مدعاى وحدت شخصى باشد. عدم وابستگى عرفان عملى به فهم دقيق اين مسئله در عرفان نظرى، لزوم پذيرش كثرت، تمايز خدا و خلق، و نفى حلول و اتحاد از اصولى هستند كه بايد در مسئله وحدت شخصى وجود كانون توجه قرار گيرند.

كليدواژه ها: وحدت وجود، عرفان، فلسفه، كثرت، برهان.


سال انتشار: 
12
شماره مجله: 
48
شماره صفحه: 
7

موانع حكم ‏پذيرى حقيقت هستى

سال يازدهم، شماره سوم ، بهار 1393

حسين عشاقى : استاديار پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى.    oshshaq@yahoo.com

دريافت: 23/4/92               پذيرش: 14/12/92

چكيده
پيش‏تر در مقاله «حكم‏ ناپذيرى وجود» با براهينى اثبات كرديم كه هستى (به‏معناى مطلق واقعيت)، حكم ‏پذير نيست، و ممكن نيست كه حكمى داشته باشد؛ بنابراين نمى ‏توان موضوع فلسفه اولى را هستى (به ‏معناى مطلق واقعيت با تعابير گوناگونش) قرار داد. اينك در اين مقاله كه در امتداد و ادامه همان مقاله است. در تلاشيم تا موانعى را كه از حكم ‏پذيرى هستى و موضوع فلسفه شدن آن جلوگيرى مى‏ كنند، روشن سازيم. در مجموع چهار مانع را در اين مقاله بيان كرده‏ايم كه عبارت‏اند از: 1. كثرت‏ناپذيرى وجود، 2. امتناع عروض بر حقيقت هستى، 3. امتناع عروض «واجب بالذات» و «ممتنع بالذات» بر هستى، 4. بى‏ مرزى حقيقت هستى. هدف اين پژوهش پيش‏رو اين است كه با ارائه موانع حكم‏ پذيرى هستى (به‏ معناى مطلق واقعيت) روشن سازيم كه موضوع فلسفه اولى، هستى (به‏ معناى مطلق واقعيت با تعابير گوناگونش) نيست.

كليدواژه ‏ها: حقيقت وجود، واقعيت مطلق، موضوع فلسفه، حكم ‏ناپذيرى وجود، احكام وجود، وحدت وجود، معقولات ثانى فلسفى.
 

سال انتشار: 
43
شماره مجله: 
3
شماره صفحه: 
85

حكم ‏ناپذيرى وجود

سال هفتم، شماره سوم، بهار 1389، 89ـ104

حسين عشاقى1

چكيده

بنابر ديدگاه‏هاى فلسفى رايج، موضوع فلسفه اولى عبارت است از «وجود مطلق» يا «موجود از آن جهت كه موجود است»؛ ولى روشن است كه درستى اين سخن، مشروط است به اينكه وجود، حكم‏پذير باشد؛ يعنى اتصافش به برخى احكام و اوصاف، ممكن باشد. ادعاى اين مقاله آن است كه در وجود، چنين شرطى امكان تحقق ندارد. بنابراين وجود، حكم‏ناپذير است و ممكن نيست كه «وجود مطلق» يا «موجود از آن جهت كه موجود است» موضوع فلسفه باشد.

كليدواژه‏ها: موضوع فلسفه، وجود مطلق، موجود از آن جهت كه موجود است، احكام وجود، امور عامه، وصف و موصوف، وحدت وجود، حكم‏ناپذيرى.

سال انتشار: 
7
شماره مجله: 
27
شماره صفحه: 
89

كثرت تشكيكي سازگار با وحدت شخصي/ عسكري سليماني‌اميري

كثرت تشكيكي سازگار با وحدت شخصي

عسكري سليماني اميري

چكيده

يكي از دغدغه‌هاي فلسفي در عرفان و حكمت متعاليه، مسئله «وحدت وجود» است. عرفا قايل به وحدت شخصي وجود هستند، در حالي كه در فلسفه و بخصوص در حكمت متعاليه، كثرت وجود بديهي يا قريب به بديهي تلقّي شده است. شاه‌كار صدرالمتألّهين «اصالت وجود» است كه از تحليل آن، تشكيك وجود و عين‌الربط بودن معلول نسبت به علت فاعلي استنتاج مي‌شود و از اين رهگذر، وي گامي به سوي وحدت شخصي وجود برداشته و به مدعاي عرفا نزديك شده، بلكه حتي آن را برهاني كرده است. اين مقاله به بررسي اين مسئله مي‌پردازد كه وحدت شخصي وجود از منظر ملّاصدرا با تشكيك وجود سازگاري دارد و نمي‌توان وجود غير واجب بالذات را نفي كرد و به كلي آن را هيچ و پوچ دانست.

كليد واژه‌ها:

اصالت وجود، وحدت وجود، تشكيك وجود، وجوب ذاتي، مواد ثلاث، امكان ماهوي، امكان فقري، امتناع.

سال انتشار: 
3
شماره مجله: 
9
شماره صفحه: 
83

تشابه تجربه‌هاى عرفانى و توجيه عقلانى وحدت وجود از نظر ملّاصدرا و استيس / محمد سربخشى ـ محمد فنايى اشكورى

سال هفتم، شماره اول، پاييز 1388، 81ـ 129

تشابه تجربه‌هاى عرفانى و توجيه عقلانى وحدت وجود

از نظر ملّاصدرا و استيس

محمّد سربخشى

محمّد فنايى اشكورى

چكيده

وحدت وجود را مى‌توان مهم‌ترين گزاره اكثر مكاتب عرفانى دانست. البته مكاتب گوناگون عرفانى، در نوع جهان‌بينى و دستورالعمل‌هاى مربوط به سير و سلوك، تفاوت‌هايى با يكديگر دارند؛ امّا ظاهرآ در اين آموزه، اغلب با هم اختلاف اساسى ندارند. امّا، توجيه منطقى و عقلانى اين امر با مشكلات بزرگى روبه‌روست و كمتر مكتب فكرى‌اى توانسته است از عهده تبيين آن برآيد؛ بلكه گاهى برخى با صراحت گفته‌اند: اساسآ اين امر توجيه عقلانى ندارد و امرى غيرعقلانى است. در اين مقاله، نخست به بررسى مكاتب مختلف عرفانى پرداخته، و تشابه آنها را در موضوع «وحدت وجود» و چند آموزه مهم و مرتبط با آن بررسى كرده‌ايم و سپس، كوشش ملّاصدرا و استيس را در توجيه وحدت وجود به بحث گذاشته‌ايم.

كليدواژه‌ها : تجربه عرفانى، وحدت وجود، عرفان اسلامى، تائوئيسم، عرفان هندى، عرفان مسيحى، تجلّى، شناخت حق، وحدت كشف، وحدت حقيقت، وجود رابط.

سال انتشار: 
6
شماره مجله: 
25
شماره صفحه: 
81
محتوای تغذیه