محمدتقي يوسفي

بررسي تطبيقي آيات و روايات تجرد نفس از ديدگاه مکتب تفکيک و صدرالمتألهين

سال نوزدهم، شماره سوم، پياپي 75، بهار 1401، ص 27ـ40

نوع مقاله: پژوهشي

* فرح رامين / دانشيار گروه فلسفه دانشگاه قم     f.ramin@qom.ac.ir
محمدتقي يوسفي / دانشيار گروه فلسفه دانشگاه باقرالعلوم(ع)     yosofi@bou.ac.ir
عالمه علامي / دانشجوي دکتري کلام اسلامي دانشگاه قم    alemeallami@gmail.com
دريافت: 16/05/1400                  پذيرش: 13/11/1400

سال انتشار: 
1401
دوره: 
19
شماره مجله: 
75
شماره صفحه: 
27

تحليل انتقادي ديدگاه ديويد هيوم درباره جوهريت و اين‌هماني ذهن

سال پانزدهم، شماره دوم، پياپي 58، زمستان 1396

محمدتقی یوسفی / استادیار دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام                                                         Yosofi@bou.ac.ir

سال انتشار: 
15
شماره مجله: 
58
شماره صفحه: 
67

رابطه نفس و بدن در نگاه ملّاصدرا

سال نهم، شماره دوم، زمستان 1390، 147ـ180

محمدتقى يوسفى*

چكيده

مسئله رابطه نفس و بدن، مسئله‏اى بحث‏انگيز در حوزه علم‏النفس فلسفى است. ملّاصدرا نيز همچون حكماى مشاء در اين‏باره نظريه‏پردازى كرده و به دستاوردهايى كم‏نظير دست يافته است. در اين مقاله به دنبال تبيين ديدگاه او درباره اين مسئله‏ايم. ملّاصدرا با برخى از آموزه‏هاى مشائين درباره نفس موافق است، ولى رابطه بين موجود مادى و مجرد را ناممكن مى‏داند. وى با بهره‏گيرى از اصول فلسفى عام خويش، همچون اصالت و تشكيك وجود، حركت جوهرى، و سرانجام تركيب اتحادى ماده و صورت، به تركيب اتحادى و ذاتى نفس و بدن نايل مى‏شود. وى حقيقت نفس را حقيقت تعلقى مى‏داند. به نظر ملّاصدرا نفس در آغاز جسمانى و مادى محض است؛ ولى رفته‏رفته با حركت جوهرى اشتدادى، ضمن حفظ مرتبه پيشين، به سمت تجرد پيش مى‏رود؛ يعنى نخست مادى محض است؛ سپس مادى ـ مثالى مى‏شود و ممكن است به مرتبه مادى مثالى عقلى نيز برسد. بازتاب طبيعى رابطه اتحادى نفس و بدن، و بهره نفس از ساحت مادى و تجردى، نظريه وحدت نفس و قواست كه وى بر آن پافشارى مى‏كند. بر پايه اين ديدگاه تأثير و تأثر دوجانبه نفس و بدن، به تأثير در ميان مراتب تفسير مى‏شود.

كليدواژه‏ها: نفس، بدن، رابطه نفس و بدن، رابطه ذاتى، رابطه عرضى، اتحاد، تركيب اتحادى، جسمانيه‏الحدوث، روحانيه‏البقاء، حركت جوهرى اشتدادى، تشكيك تفاضلى.

سال انتشار: 
9
شماره مجله: 
34
شماره صفحه: 
147

تناسخ از ديدگاه شيخ اشراق

سال پنجم، شماره چهارم، تابستان 1387، 127ـ 87

محمّدتقى يوسفى1

چكيده

«تناسخ» آموزه‌اى است كه از ديرباز فكر انديشمندان را به خود معطوف داشته؛ بحثى كه در علم‌النفس فلسفى از جايگاه ويژه‌اى برخوردار است، به گونه‌اى كه هم در فلسفه نفس بازتاب‌هاى درخور توجهى دارد و هم در ديگر مباحث فلسفى. علاوه بر اين، نمى‌توان از بازتاب‌هاى كلامى آن نيز غافل شد. از اين‌رو، انديشمندان مسلمان به فراخور توان فكرى خويش، به بررسى آن پرداخته‌اند و غالبآ به امتناع عقلى آن گرايش نشان داده‌اند. در اين ميان، شيخ اشراق به گونه‌اى ديگر سخن گفته است. در اين مقاله، تلاش شده است تا ديدگاه ايشان با توجه به آثار وى تبيين شود؛ در اين زمينه، ابتدا تاريخچه آموزه تناسخ، گرايش‌هاى گوناگون در اين‌باره، اصطلاحات تناسخ و انواع آن و مبانى تناسخ و مبانى انكار آن، بررسى شده و در ادامه، تبيين دقيقى از ديدگاه ايشان ارائه گرديده است. در پايان، دلايل عقلى و نقلى طرفين ـ البته بر اساس آثار شيخ اشراق ـ ارائه شده است.

كليدواژه‌ها : تناسخ، تناسخ ملكى، تناسخ ملكوتى، تناسخ صعودى، تناسخ متشابه، تناسخ نزولى، نسخ، مسخ، فسخ، رسخ.

سال انتشار: 
5
شماره مجله: 
20
شماره صفحه: 
87

تحليل و بررسي حركت جوهري يا فرد سيّال مقوله جوهر

سال ششم، شماره اول، پاييز 1387، 73ـ98

احمدحسين شريفي[103]

محمّدتقي يوسفي[104]

چكيده

فيلسوفان مسلمان تا پيش از ملّاصدرا، اغلب حركت جوهري را انكار و آن را نقد مي‏كردند. سرانجام، ملّاصدرا در حكمت متعاليه خود به تجزيه و تحليل دقيق حركت جوهري پرداخت؛ به گونه‏اي كه اعتقاد به اين حركتْ نقشي اساسي در فلسفه وي ايفا كرد. نگاه ملّاصدرا به اين بحث منحصر به فرد است؛ وي با به كارگيري برخي از لوازم حركت، به اثبات حركت جوهري مي‏پردازد.

در آغاز مقاله حاضر، نويسنده با تبيين برخي از لوازم حركت (مانند مسافت) و تحليل فرد سيّال مقوله جوهر، تلاش مي‏كند تصوير دقيقي از حركت جوهري را ارائه كند. وي در ادامه، با تحليل وجوه نياز حركت به موضوع، بي‏نيازي حركت از موضوع را اثبات مي‏كند، و در پايان، با نيم‏نگاهي كه به دلايل حركت جوهري مي‏اندازد، اين دلايل را در دسته‏بندي تازه‏تري قرار مي‏دهد.

كليدواژه‏ها: تغير جوهري، حركت جوهري، حركت عرضي، مسافت حركت، مقوله، زمان، موضوع.

سال انتشار: 
6
شماره مجله: 
21
شماره صفحه: 
73
محتوای تغذیه