محمد سعيدي مهر

بررسی مقایسه ای نظریه کینونت عقلی نفس و نظریه وجود ملکوتی انسان

سال بيستم، شماره اول، پياپي 77، پاييز 1401، ص 21ـ34

نوع مقاله: پژوهشي
* حسين سعادت / دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامي دانشگاه تهران hosein.saadat540@gmail.com     
محمد سعيدي‌مهر / استاد گروه فلسفه دانشگاه تربيت مدرس    saeedimehr@yahoo.com

سال انتشار: 
1401
شماره مجله: 
77
شماره صفحه: 
21

باز تعريف معقول اول براساس مفهوم وجود

سال شانزدهم، شماره سوم، پياپي63، بهار 1398

حسين يزدي/ دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات     hossein.yazdi20@yahoo.com
محمد سعیدی‎مهر / استاد دانشگاه تربیت مدرس    saeedi@modares.ac.ir
دريافت: 25/06/97                  پذيرش: 25/01/98
چکيده
مسئله اصلی این مقاله، بررسی تقسیم‌بندی مطرح از معقولات به اول و ثانی منطقی و فلسفی و قرار گرفتن مفهوم وجود تحت عنوان معقول ثانی فلسفی است و ذیلاً نقد آن و ارائه دلیل بر لزوم ارائه تقسیم‎بندی جدید است و هدف از این پژوهش بیان بازتعریف دقیق‌تر از معقولات اول و ثانی منطقی و فلسفی و تبیین قرار دادن مفهوم وجود تحت عنوان معقولات اول است. در اين مقاله با اشاره به سابقه موضوع معقولات در انديشه فلسفه اسلامي، استدلال معقول ثاني فلسفي بودن مفهوم وجود مورد مداقه قرار می‌گیرد و با فرض اصالت وجود استدلال مي‌گردد كه مفهوم وجود می‌تواند از سنخ معقولات اولي باشد.    
این مقاله در عین روش بنیادی، مقاله توصیفی نیست، بلکه نقد و ارائه نظر است. در این مقاله اثبات می‌شود که اعتباري بودن مفهوم وجود، دليل بر معقول ثاني فلسفي بودن آن نيست. با توجه به مرادهاي مختلف وجود و جداسازي آنها از يكديگر، نظر مختار مقاله تبیین می‌گردد و در پايان با توجه به اشكالات و پاسخ‌های مطرح در متن مقاله، بازتعريفی از معقول اول، معقول ثاني فلسفي و معقول ثاني منطقي ارائه مي‌گردد.
کلیدواژه‌ها: معقول اول، معقول ثانی منطقي، معقول ثاني فلسفي، مفهوم وجود، مفهوم اعتباری.


سال انتشار: 
16
شماره مجله: 
63
شماره صفحه: 
29

نسبت وجود و شيئيت در ديدگاه ابن‏سينا و نيثن سمن

سال يازدهم، شماره سوم ، بهار 1393

آذر كريمى : كارشناس ارشد فلسفه دانشگاه تربيت مدرس. azarkarimi49@yahoo.com
محمد سعيدى مهر : دانشيار دانشگاه تربيت مدرس. saeedi@modares.ac.ir

چكيده

بررسى نسبت ميان دو مفهوم اساسى وجود و شيئيت (يا موجود و شى ء) از مسائل مهم نظام هاى متافيزيكى به شمار مى آيد. نسبتى كه فيلسوف با اتخاذ مبانى خاص براى اين دو مفهوم در نظر مى گيرد، بر صورت بندى اشياى عالم و وضعيت متافيزيكى معدومات مؤثر است. در اين مقاله دو نظريه ابن سينا و نيثن سمن درباره نسبت وجود و شيئيت ارائه شده و ازآنجاكه ديدگاه ابن سينا واكنشى به ديدگاه متكلمان اسلامى نيز به شمار مى آيد، اشاره اى مختصر به ديدگاه متكلمان مى شود. متكلمان مسلمان قرن ها پيش و سمن در قرن حاضر با مبانى و انگيزه هاى متفاوت، هر دو معتقدند كه نسبت وجود و اشيا، نسبت اعم و اخص مطلق است؛ درحالى كه ابن سينا آشكارا بر مساوقت نسبت وجود و اشيا تأكيد دارد. هدف اين مقاله آن است كه با نظر به چارچوب نظرى بحث، از نسبت وجود و شيئيت در فلسفه تحليلى معاصر گامى براى فهم بهتر ديدگاه ابن سينا برداشته شود. به صورت خاص تر در پى آنيم كه پس از مقايسه وجوه تشابه و تفاوت نظريه هر دو فيلسوف، روشن سازيم كه ديدگاه ابن سينا در چه جايگاهى قرار مى گيرد. به منزله هدف فرعى مقاله، به يكى از مهم ترين لوازم بحث (بررسى نسبت وجود و شيئيت)، يعنى جايگاه متافيزيكى معدومات و راه حل هاى متفاوت دو فيلسوف براى خبر دادن از معدومات اشاراتى خواهد شد.

كليدواژه ‏ها: وجود، شيئيت، صفت داشتن، معدومات، ابن‏سينا، نيثن سمن، بالفعل‏گرايى غيرجدى.
 

سال انتشار: 
43
شماره مجله: 
3
شماره صفحه: 
99

معيارى براى تمايز مواد ثلاث منطقى از وجوب و امكان فلسفى

سال يازدهم، شماره اول، پاييز 1392، 127ـ155

 اصغر پوربهرامى1

رضا اكبريان2

محمد سعيدى مهر3

على افضلى4

چكيده

چهار نظريه براى بحث در باب لزوم تمايز يا عدم تمايز مواد ثلاث در منطق و فلسفه مطرح شده كه برخى اساسا هرگونه تمايزى را براى مواد ثلاث انكار، و برخى ديگر حيطه هاى كاربرد مواد ثلاث را تعيين مى كنند. گروه سوم نيز اين تمايز را لازم دانسته، معيارى پيشنهاد مى كنند. اين مقاله درصدد است كه با طرح نظريه پنجم، براى حل دو مسئله راهى بجويد: نخست آنكه چرا بايد ميان مواد ثلاث در منطق و وجوب و امكان در فلسفه تمايزى قايل شد؟ دوم آنكه معيار اين تمايز در منطق و فلسفه چيست؟ در پاسخ به مسئله نخست آمده است كه بر برهان هاى مابعدالطبيعى مانند برهان وجودى، وجوب و امكان و صديقين اشكال هاى مهمى ازجمله اشكال هاى هيوم و كانت وارد شده است. راه رهايى از اين اشكال ها تمايز مواد ثلاث منطقى از وجوب و امكان فلسفى است. در پاسخ به مسئله دوم اثبات شده است كه معيار مواد ثلاث در منطق بدين صورت است كه هر قضيه اى كه محمول آن ذات يا يكى از ذاتيات يا يكى از لوازم ذات موضوع آن باشد، واجب است. هر قضيه اى كه محمول آن نقيض ذات يا نقيض يكى از ذاتيات يا نقيض يكى از لوازم ذات موضوع آن باشد، ممتنع است؛ و هر قضيه اى كه محمول آن امرى غير از ذات و نقيض ذات و غير از يكى از ذاتيات و نقيض يكى از ذاتيات باشد يا غير از يكى از لوازم ذات و نقيض يكى از لوازم ذات موضوع باشد، ممكن است؛ اما معيار وجوب و امكان در فلسفه، بى نيازى از علت براى وجوب، و نيازمندى به علت براى امكان دانسته شده است. ازآنجاكه تحليل فلاسفه از عليت متفاوت است، در اين بحث تحليل ابن سينا و صدرالمتألهين در باب اين معيار تمايز بررسى شده است.

كليدواژه ها: وجوب، امكان، مواد ثلاث، برهان صديقين، عليت، توماس آكوئينى، ابن سينا، صدرالمتألهين، هيوم، كانت، دكارت، آنسلم.

سال انتشار: 
11
شماره مجله: 
41
شماره صفحه: 
127

وجود منبسط به مثابه «جنس حقيقى» در فلسفه ملّاصدرا

سال نهم، شماره اول، پاييز 1390، 163ـ178

محمد سعيدى‏ مهر*

مرتضى كربلايى‏ لو**

رضا اكبريان***

چكيده

همه معانى ماهوى پس از پذيرفتن اصالت وجود، در معرض بازتفسيرند. ما بايد بتوانيم تفسيرى مبتنى بر احكام وجود از آنها داشته باشيم. در اين مقاله با استفاده از نظر ويژه ملّاصدرا درباره «فصل» و تفسير وجودشناختى وى از آن، كوشيده‏ايم به نظريه او درباره «جنس» دست بيابيم. مى‏خواهيم بدانيم معناى جنسى با شهود كدام مرتبه وجود در ذهن منعكس مى‏شود. در واقع با همان رويكردى كه ملّاصدرا درباره فصل حقيقى و تطبيق آن بر وجود خاص اخذ كرده است پيش مى‏رويم تا به نظريه وى درباره جنس حقيقى برسيم. در اين روند، جنس را در نهايت بر وجود منبسط تطبيق مى‏كنيم و به ناسازگارى اين نظريه با قول سينوى مشهور، يعنى انتزاع جنس از ماده، اشاره و از آن دفاع مى‏كنيم.

كليدواژه‏ها: وجود، فصل، جنس، وجود منبسط، ماده.

سال انتشار: 
9
شماره مجله: 
33
شماره صفحه: 
163

گزاره‏هاى موجّه؛ بحثى منطقى يا فلسفى؟

سال هفتم، شماره سوم، بهار 1389، 133ـ158

محمّد سعيدى‏مهر1

چكيده

بحث درباره مواد ثلاث (وجوب، امكان و امتناع) و گزاره‏هاى موجّه، هم در منطق و هم در فلسفه مطرح است. منطق‏دانان مسلمان در آثار منطقى خويش، اغلب ضمن بحث درباره اقسام گزاره‏ها، گزاره‏هاى حملى را به گزاره‏هاى موجّه و غيرموجّه (مطلق) تقسيم، و سپس اقسام و احكام گزاره‏هاى موجّه را به تفصيل بررسى مى‏كنند. فيلسوفان نيز مفاهيم يا ماهيات را به سه دسته واجب‏الوجود، ممكن‏الوجود و ممتنع‏الوجود تقسيم، و درباره احكام فلسفى هريك بحث مى‏كنند. اكنون اين مسئله درخور طرح است كه چه تفاوتى ميان معناى منطقى و معناى فلسفى مواد و جهات هست و آيا اين بحث اصالتا بحثى فلسفى است يا منطقى؟ انديشمندان مسلمان در پاسخ به اين مسئله، دست‏كم سه ديدگاه را مطرح كرده‏اند كه به ترتيب عبارت‏اند از: 1. تمايز معنايى؛ 2. وحدت معنايى و اختلاف حيطه‏اى؛ 3. وحدت معنايى و تساوى حيطه‏اى.

در اين مقاله پس از طرح و نقد دو ديدگاه نخست، ديدگاه سوم به منزله رأى مختار ملّاصدرا بررسى مى‏شود. يكى از پيامدهاى اين ديدگاه آن است كه بحث درباره مواد و جهات، اصالتا بحثى فلسفى است، نه منطقى، و اگر در منطق درباره آن بحث شود استطرادى است. در بخش ديگر مقاله، ديدگاه سوم نيز نقد، و نشان داده مى‏شود كه اين ديدگاه با چالش‏هايى روبه‏روست؛ براى نمونه، لزوم اختصاص موجّهات به اقسام ويژه‏اى از گزاره‏هاى حملى. در پايان ديدگاه چهارمى به اختصار پيشنهاد مى‏شود كه بر پايه آن، تمايز معنايى ميان جهات منطقى و جهات فلسفى بنابر تمايز ميان جهات راجع به صدق و جهات راجع به وجود تبيين مى‏شود.

كليدواژه‏ها: مواد ثلاث، جهت، گزاره موجّه، وجود رابط، صدق، ملّاصدرا.

سال انتشار: 
7
شماره مجله: 
27
شماره صفحه: 
133

جبرگرايى الهياتى و راه‏ حل هاى آن

سال هشتم، شماره سوم، بهار 1390، 103ـ144

محمّدصالح زارع‏پور*

محمّد سعيدى‏مهر**

سيد محمّدعلى حجّتى***

چكيده

يكى از تقريرهاى جبرگرايى الهياتى نظريه‏اى است كه با تكيه بر علم پيشين و خطاناپذير الهى، به نفع جبرگرايى استدلال مى‏كند. حاميان اين نظريه معتقدند كه چون خداوند از پيش به همه اعمال انسان علمِ خطاناپذير دارد، پس انسان نمى‏تواند كارى جز آنچه خداوند از پيش مى‏داند انجام دهد؛ و بنابراين، اعمال انسان اختيارى نيستند. در اين مقاله، پس از تشريح پيش‏فرض‏هاى مورد قبول اكثريت جبرگرايان الهياتى، ابتدا برهان پايه جبرگرايى الهياتى ـ به مثابه استدلالى كه مى‏تواند كمابيش مورد اتّفاق اين گروه از جبرگرايان باشد ـ تقرير مى‏شود و سپس، با بررسى مهم‏ترين راه‏حل‏هايى كه تاكنون براى اين نوع جبرگرايى به دست داده شده است، جايگاه هريك در ارتباط با مقدّمات اين برهان تبيين مى‏شود.

كليدواژه‏ها: جبرگرايى الهياتى، علم پيشين، اختيار، ضرورت گذشته، انتقال ضرورت، اكام، مولينا.

سال انتشار: 
8
شماره مجله: 
31
شماره صفحه: 
103

حركت مكانى از طبيعيات ارسطويى تا فيزيك نيوتنى / محمّد سعيدى‌مهر ـ محمود مختارى

سال ششم، شماره سوم، بهار 1388، 173ـ 211

محمّد سعيدى‌مهر

محمود مختارى

چكيده

از ديرباز تاكنون، فيلسوفان و عالمان علوم طبيعى به طرح ديدگاه‌هاى گوناگونى درباره «حركت» به مثابه يكى از عام‌ترين پديده‌هاى طبيعى پرداخته‌اند. ارسطو و به پيروى از او ابن‌سينا، در مباحث طبيعيات خويش، از حركت به ويژه حركت مكانى و خصوصيات آن سخن به ميان آورده‌اند؛ امّا در فيزيك جديد (فيزيك نيوتنى)، تصوير كم‌وبيش متفاوتى از حركت به دست داده شده است. در مقاله حاضر، پس از مقايسه مبانى، مفاهيم اصلى، و قوانين حركت در طبيعيات ارسطويى و فيزيك نيوتنى، نشان داده مى‌شود كه نظريه ارسطو درباره حركت، در بخش‌هايى، دستخوش ناسازگارى است و در اكثر موارد، با فيزيك نيوتنى اختلاف دارد؛ هرچند در برخى از قضايا و روابط، داراى شباهت‌هاى كلّى با قوانين حركت نيوتنى است. البته، نبايد از اين نكته غفلت كرد كه هريك از اين دو نظريه، بخشى از دو نظام نظرى كاملا متفاوت و مبتنى بر دو نحوه ناهمسان از استدلال و استنتاج‌اند. شايان ذكر است كه قوانين نيوتن در زمينه حركت، با تغيير اساسى سنّت ارسطويى، به نتيجه رسيده است؛ همچنين، قضايا و روابط ظاهرآ مشابه هريك از دو سنّت ارسطويى و نيوتنى، به سختى در ديگرى قابل اندراج است.

كليدواژه‌ها : ارسطو، ابن‌سينا، فلسفه طبيعى، طبيعيات، حركت مكانى، فيزيك نيوتنى.

سال انتشار: 
6
شماره مجله: 
23
شماره صفحه: 
173
محتوای تغذیه