عسكري سليماني اميري

امكان سالبه‌ اوّلي در منطق و معرفت‌شناسي بر اساس مبناگروي

سال شانزدهم، شماره اول، پياپي 61، پاييز 1397

عسکری سلیمانی امیری / دانشيار مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره    solymaniaskari@mihanmail.ir
دريافت: 18/07/96                  پذيرش: 29/02/97
چکیده
همه قضایای نظری به قضایا بدیهی بازمی‌گردند و علوم بدین وسیله تقصّی شده، به مبادی‌شان منتهی‌ ‌می‌شوند. برخی طبق این مبنا گمان کردند همه سالبه‌ها نظری‎اند و سالبه بدیهی امکان ندارد؛ زیرا از نظر ایشان سلب محمول از موضوع همواره نیازمند حد اوسطی است که یک خصوصیت را برای موضوع اثبات می‌کند و زمینه می‌شود تا محمولی از موضوع به واسطة آن سلب شود. بنابراین سالبه بدیهی بدون میانجی و حد اوسط فهم معقولی ندارند؛ اما این گمان از نظر ارسطو و ابن‎سینا مردود است. از نظر ایشان همان‎طور که موجبه نظری با تحلیل به موجبه‌های بدیهی منتهی می‌شود، و پذیرفتن موجبه‌های بدیهی بدون حد اوسط معقول است، همچنین سالبه نظری نیز به موجبه و سالبه بدیهی منتهی می‌شود و پذیرفتن سالبه بدیهی مانند پذیرش موجبه بدیهی معقول است. اساساً همان دلیل و معیار عقلی‌ای که الزام می‌کند موجبه‌های بدیهی را بپذیریم، الزام می‌کند که سالبه‌های بدیهی را نیز بپذیریم. همان‎طور که پذیرش موجبه‌های نظری بدون منتهی شدن به موجبه‌های بدیهی مستلزم دور يا تسلسل است، پذیرفتن سالبه‌های نظری بدون انتهای آنها به سالبه‌های بدیهی مستلزم دور یا تسلسل و در نهایت مستلزم تناقض است و مردود می‌باشد.
کلیدواژه‌ها: مبناگروی، سالبه بدیهی، سالبه نظری، تقصّی علم، ارسطو، ابن‎سینا.


سال انتشار: 
18
شماره مجله: 
61
شماره صفحه: 
97

حقيقت وجود و ظهورات آن در حكمت متعاليه

سال دهم، شماره دوم، زمستان 1391ـ 51ـ74

عسكرى سليمانى اميرى*

چكيده

فلسفه از «موجود» بحث مى كند؛ موجود معمولاً به وجود و ماهيت تحليل مى شود. فيلسوفان، با تأمّل در وجود و ماهيت، اصالت را به وجود داده اند. عدّه اى از آنها وجودها را متباين دانسته اند؛ ولى حكماى متعالى به تشكيك در وجود روى آورده، و تباين در وجودها را نفى كرده اند. از سوى ديگر، اهل معرفت وجود را واحد شخصى دانسته اند.

ملّاصدرا، با تأمّل ژرف تر، كثرت وجود را به مظاهر حقيقت وجود برگردانده و حقيقت وجود را كه همان وجود خداست، مانند اهل معرفت، يك واحد شخصى دانسته است. از اين رو، كثرت تشكيكى را به وجودهاى معلولى برگردانده كه مظاهر آن حقيقت اند و بين حقيقت وجود و مظاهر او تشكيك نيست، مگر به اعتبار. ادعاى اهل معرفت كه حقيقت وجود واحد شخصى است و مابقى مظاهر اويند، از سه راه قابل اثبات است: اوّل از راه بى نهايت بودن واجب الوجود؛ دوم از راه عين الربط بودن ماسواى واجب به او؛ و سوم از راه تعريف تشكيك و خاصيت واجب بالذّات. بنابراين، فلسفه ملّاصدرا كه از اصالت وجود آغاز شده و به وحدت شخصى وجود رسيده، وجودات متكثّر را مظاهر آن واحد شخصى دانسته است.

 

كليدواژه ها: تباين وجود، تشكيك وجود، وحدت شخصى وجود، واجب الوجود، حقيقت وجود، وجود مطلق.

سال انتشار: 
10
شماره مجله: 
38
شماره صفحه: 
51

برهان‌هاي وجوب و امكان

برهان‌هاي وجوب و امكان

و قاعده «ذوات الاسباب لاتعرف إلاّ بأسبابها»

عسكري سليماني‌اميري1

چكيده

فيلسوفان و منطق‌دانان از يك‌سو، برهان را معطي علم يقيني دائمي مي‌دانند، و از سوي ديگر، علم به ذوسبب را جز از راه سبب آن ممكن نمي‌دانند. آنان همچنين برهان را به «لم» و «ان مطلق» و «دليل» تقسيم كرده و معتقدند: دليل ـ در واقع ـ برهان نبوده و معطي يقين نيست. نيز فيلسوفان از راه علم به ممكنات (معلول) برهاني بر وجود واجب مي‌آورند. بنابراين، اشكال مي‌شود كه برهان از راه علم به ممكنات از نوع دليل است و يقين‌آور نبوده و اساسا واجب برهان‌پذير نيست. برخي از فيلسوفان مانند شيخ الرئيس در پاسخ به اين اشكال، برهان «وجوب و امكان» را نوعي برهان لمّي دانسته و برخي ديگر مانند بهمنيار و علّامه طباطبائي آن را برهان انّي مطلق تلقّي كرده‌اند. صدرالمتألّهين آن را نوعي دليل يقين‌آور در برابر دليلي كه يقين‌آور نيست، دانسته است.

كليدواژه‌ها: ذوات الاسباب، برهان لمّي، برهان انّي مطلق، دليل، برهان وجوب و امكان.

سال انتشار: 
4
شماره مجله: 
16
شماره صفحه: 
97

قاعده «ذوات الاسباب» در منطق در يك نگاه

سال پنجم، شماره دوم، زمستان 1386، 188ـ163

عسكري سليماني اميري348

چكيده

برخي از منطق‏دانان، مانند شيخ‏الرئيس، محقق طوسي، صدرالمتألّهين و علّامه طباطبائي پس ازتقسيم برهان به «لمّي» و «انّي مطلق» و «دليل»، متعرّض قاعده «ذوات الاسباب» شده و مدعيشده‏اند: چيزي كه داراي سبب نيست بايد بيّن باشد، وگرنه اصلاً با قياس برهاني معلوم نمي‏شود.اگر مفاد قاعده مزبور پذيرفته شود، لازمه آن نامعتبر دانستن برهان‏هاي «انّي مطلق» و «دليل» است.ظاهر عبارات اين دسته از منطق‏دانان آن است كه يقينيات يا بايد از اوّليات باشند و يا از راه علت(برهان لمّي) معلوم شده باشند. از سوي ديگر، شيخ‏الرئيس و علّامه طباطبائي با صراحت تمام،نوعي از برهان انّي را معطي يقين مي‏دانند. به هر حال، مهم استدلالي است كه به سود قاعده اقامهمي‏شود. به نظر نويسنده استدلال ارائه شده مضمون قاعده را به اثبات نمي‏رساند، و به علاوه، اگرمضمون قاعده پذيرفته شود، اولين قرباني آن خود قاعده خواهد بود؛ زيرا استدلالي كه بر اين قاعدهاقامه شده از نوع برهان لمّي نيست. بنابراين، بايد پذيرفت كه طرح قاعده «ذوات الاسباب» برايمحدود كردن اعتبار برهان‏هاي انّي است، نه براي بي‏اعتبار كردن آن.

كليد واژه‏ها: ذوات‏الاسباب، برهان لمّي، برهان انّي، دليل.

سال انتشار: 
5
شماره مجله: 
18
شماره صفحه: 
163

شهود خدا برهان خدا / عسكري سليماني اميري

شهود خدا برهان خدا

عسكري سليماني اميري

چكيده

آيا شهود خدا مي تواند دليلي بر وجود او باشد؟ كساني مدعي شده اند كه از شهود خدا وجود خدا نتيجه گرفته مي شود و كساني ديگر معتقدند از آنجايي كه شهود خدا امري همگاني نيست، اين امر نمي تواند دليلي بر وجود خدا باشد. به نظر مي رسد، شهود و رؤيت هر چيزي متضمن نوعي حيثيت ديگرنموني است. براي كسي كه چيزي را ديده است، وجود آن چيز اثبات مي شود. اين نوع استدلال قياسي است نه استقرايي؛ زيرا نفي آن متضمن تناقض است.

كليدواژه ها: رؤيت خدا، قياس، استقراء، علم حضوري، علم حصولي، اثبات وجود خدا.

سال انتشار: 
4
شماره مجله: 
14
شماره صفحه: 
61

جايگاه ام‌القضايا (اصل امتناع تناقض) در ميان معارف بشرى/ عسكرى سليمانى‌اميرى

جايگاه امّ‌القضايا (اصل امتناع تناقض)در ميان معارف بشرى

عسكرى سليمانى‌اميرى

چكيده

از نظر منطق‌دانان و فيلسوفان مسلمان، اصل «امتناع تناقض» در منظومه معرفتى جايگاهى بس رفيع دارد و زيربناى تمام معارف عقلى و غير عقلى است، به گونه‌اى كه اين اصل را به منزله واجب‌الوجود در ميان ممكن‌الوجودها قرار داده‌اند. اما در كيفيت ابتناى علوم بر اين اصل، پنج نظريه ابراز شده است: بعضى همه علوم را مستنتج از اصل امتناع تناقض دانسته‌اند؛ برخى اوّليات و اصول متعارفه را همان اصل امتناع تناقض دانسته‌اند كه تخصيص خورده است؛ برخى ابتناى علوم بر اصل امتناع تناقض را براى يقين مضاعف و نفى نقيض يا طرد علوم ديگر دانسته‌اند؛ و برخى ديگر ابتنا بر اين اصل را از نوع نياز ثانوى و براى علم به علم دانسته‌اند.

كليد واژه‌ها

اوّليات، بديهيات، نظريات، اصل امتناع تناقض، اول‌الاوائل، هوهويّت، مبناگرايى.

سال انتشار: 
3
شماره مجله: 
11
شماره صفحه: 
79

كثرت تشكيكي سازگار با وحدت شخصي/ عسكري سليماني‌اميري

كثرت تشكيكي سازگار با وحدت شخصي

عسكري سليماني اميري

چكيده

يكي از دغدغه‌هاي فلسفي در عرفان و حكمت متعاليه، مسئله «وحدت وجود» است. عرفا قايل به وحدت شخصي وجود هستند، در حالي كه در فلسفه و بخصوص در حكمت متعاليه، كثرت وجود بديهي يا قريب به بديهي تلقّي شده است. شاه‌كار صدرالمتألّهين «اصالت وجود» است كه از تحليل آن، تشكيك وجود و عين‌الربط بودن معلول نسبت به علت فاعلي استنتاج مي‌شود و از اين رهگذر، وي گامي به سوي وحدت شخصي وجود برداشته و به مدعاي عرفا نزديك شده، بلكه حتي آن را برهاني كرده است. اين مقاله به بررسي اين مسئله مي‌پردازد كه وحدت شخصي وجود از منظر ملّاصدرا با تشكيك وجود سازگاري دارد و نمي‌توان وجود غير واجب بالذات را نفي كرد و به كلي آن را هيچ و پوچ دانست.

كليد واژه‌ها:

اصالت وجود، وحدت وجود، تشكيك وجود، وجوب ذاتي، مواد ثلاث، امكان ماهوي، امكان فقري، امتناع.

سال انتشار: 
3
شماره مجله: 
9
شماره صفحه: 
83

حضوري بودن محسوسات / عسكري سليمانى‏اميري

حضوري بودن محسوسات

عسكري سليمانى‏اميري

چكيده

فيلسوفان مشاء در مورد محسوسات قائل به انطباع صورت‏هاي حسي در اندام‏هاي حسي هستند. و در خصوص ابصار دو رأي از گذشته مطرح بوده است: يكي، خروج شعاع و ديگري، انطباع صورت مبصر در چشم. شيخ اشراق قول به خروج شعاع را نفي مى‏كند؛ چه اين كه به دليل امتناع انطباع كبير در صغير، انطباع صورت حسي در چشم را منكر است. از اين‏رو، در خصوص ابصار معتقد است كه نفس علم حضوري به مبصر خارجي مى‏يابد. صدرالمتالهين، رأي شيخ اشراق را نقد مى‏كند و در همه ادراكات حسي مدعي مى‏شود كه صور محسوسات به انشاء نفس در عالم مثالِ متصل تحقق مى‏يابند و ادراك صورت مى‏گيرد.

اما بر اساس مباني حكمت متعاليه مى‏توان گفت كه ادراكات حسي از نوع علوم حضوري هستند و مجرد بودن متعلق علم، به دليل تجرد علم و عالم، با مادي بودن معلوم و محسوس منافات ندارد؛ زيرا تقسيم موجود به مجرد و مادي از نوع تقسيم قياسي است. لذا موجود مادي به اعتبار فاعل شناسا و وجود براي فاعل شناسا مجرد مى‏باشد. هم چنان كه، خارجي بودن هر وجودي منافات با تقسيم وجود به خارجي و ذهني ندارد.

كليد واژه‏ها

علم حصولي، علم حضوري، ادراكات حسي، ابصار، خروج شعاع، محسوسات.

سال انتشار: 
2
شماره مجله: 
7
شماره صفحه: 
11

صعوبت يا سهولت حد و رابطة آن با وضع اسماء عام بر مسما/ عسكري سليماني اميري

صعوبت يا سهولت حدّ

و رابطه آن با وضع اسماء عام بر مسمّا

عسكري سليماني اميري

چكيده

اكثر منطق‌‌دانان مسلمان و در رأس آنها فارابي و ابن‌‌سينا پس از ارائه دستگاه جنس و فصلي و ذاتي و عرضي و اينكه حد تام مشتمل بر تمام ذاتيات محدود است، به صعوبت و دشواري حد تام حقيقي فتوا داده‌‌اند.

در اين ميان بغدادي با طرح حد مفهومي و اسمي در علوم، سهولت حدّ تام را مطرح كرده و شيخ اشراق در مقام نقد نظريه تعريف مشائين سهولت حد مفهومي يا اسمي را تأييد كرده است.

اين دو بين اسم و مسمّا و بين حد و محدود رابطه قائل نشده‌‌اند. از نظر اين دو اسم براي مسمّايي است كه از آن شناخت داريم و ميزان شناخت ما از مسمّا در واقع تشكيل‌‌دهنده حدّ مسمّا است.

از نظر راقم سطور، رابطه حد و محدود و اسم و مسمّا كليت ندارد لذا همواره حدّ شي‌‌ء به ميزان شناخت مسمّا تنظيم نمي‌‌شود، گرچه في‌‌الجمله ارتباط اسم و مسمّا و حد و محدود قابل قبول است.

كليد واژه‌‌ها

حد تام، ذاتي، عرضي، اسم و مسمّا، حد حقيقي، حد مفهومي يا اسمي، شيخ اشراق، بغدادي

سال انتشار: 
1
شماره مجله: 
4
شماره صفحه: 
112

اصالت وجود سازگار با كثرت تشكيكي / عسكري‌سليماني‌اميري

اصالت وجود سازگار با كثرت تشكيكي

عسكري‌سليماني‌اميري

چكيده

اصالت وجود يكي از مباحث مهم فلسفي است كه از زمان صدرالمتألهين به‌جد در كتب فلسفي مطرح شده است. مي‌توان گفت اين اصل ستون فقرات حكمت متعاليه را تشكيل مي‌دهد، و ديگر اصول حكمت متعاليه از آن نشئت مي‌گيرند. بحثي كه در پيش‌روي داريم، لازمه اصالت وجود از نظر وجوب وجود و وحدت آن است. آيا با پذيرش اصالت وجود بايد به وجوب وجود و وحدت شخصي آن بدون هرگونه شائبة كثرتي ملتزم شد؟ از نظر صدرالمتألهين اصالت وجود به‌تنهايي نافي امكان و كثرت وجودي نيست. اما در مقابل، ادعا شده كه اصالت وجود با وجوب وجود ملازم است و لازمه آن اين است كه كثرت از امور مجازي است.

كليدواژه‌ها: اصالت وجود، وحدت شخصي وجود، كثرت تشكيكي وجود، وجوب وجود، مواد ثلاث، وجوب، امكان و امتناع.

سال انتشار: 
2
شماره مجله: 
6
شماره صفحه: 
147
محتوای تغذیه