فصلنامهاى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى زمستان 1395
محمدحسين عباسى / دكترى فلسفه دانشگاه تربيت مدرس m.abbasi4431@yahoo.com
دريافت: 14/12/94 پذيرش: 17/8/95
چكيده
ابن سينا موجودى مجرد را به نام عقل فعال در نظام فلسفى خود پذيرفت و در پى تبيين عقلى براى ضرورت وجود آن برآمد. قبل از او، ارسطو عقل فعال را در فلسفه خود مطرح كرد. دغدغه اصلى ارسطو حل مسئله ادراك كلى بود؛ چراكه در نظام فلسفى او، نفس به مثابه امرى مادى، قادر به ادراك صور عقلى مجرد نبود. در نتيجه، ارسطو ضرورتا به عقل فعال مجرد رسيد كه جايگاه وجودشناختى آن در نزد وى، ابهاماتى دارد. ابن سينا در تلاش خود براى حل اين مشكل، با رويكردى متفاوت با ارسطو به تبيين وجود عقل فعال پرداخت. آيا ابن سينا در رويكرد جديد خود، توانست به تبيين وجودى عقل فعال برسد و در صورت پاسخ مثبت، چگونه بدان پرداخت؟ در مقاله حاضر، پس از بيان رويكرد ابن سينا، با استفاده از قاعده الواحد و برهان ضرورت وجود عقل فعال به مثابه مُفيض صور عقلى، وجود آن اثبات مى شود و در پايان، نظر ابن سينا مورد ارزيابى قرار مى گيرد.
كليدواژه ها: عقل فعال، عقل منفعل، عقول طوليه، عقول مجرده، قاعده الواحد، نفس ناطقه، ابن سينا.