مجرد

طرحي نو در معيار تمايز مجرد و مادي با ارزيابي معيارهاي ديگر

سال شانزدهم، شماره چهارم، پياپي64، تابستان 1398

سال انتشار: 
16
شماره مجله: 
64
شماره صفحه: 
43

بررسي تقسيم موجود به مجرد و مادي در فلسفه و تعريف آنها

سال شانزدهم، شماره چهارم، پياپي64، تابستان 1398

سال انتشار: 
16
شماره مجله: 
64
شماره صفحه: 
27

پيدايش نفس از نگاه فيلسوفان مشاء، صدرالمتألهين و استاد فياضى

فصل‏نامه‏اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى تابستان 1393

يحيى نورمحمدى نجف آبادى[1]

محمدرضا نورمحمدى نجف آبادى[2]

چكيده

ديدگاه هاى بسيارى در حدوث يا قدم و همچنين جسمانيه الحدوث يا روحانيه الحدوث بودن نفس مطرح شده است. مشائيان نفس را جوهرى مجرد مى دانند كه با حدوث بدن حادث شده و در عين حال مستقل از بدن است و تركيبش با بدن، تركيبى انضمامى است و براين اساس، با بدن ارتباطى تدبيرى و تأثير و تأثر متقابل دارند؛ اما به اعتقاد صدرالمتألهين حدوث نفس به صورت مجرد نيست، بلكه ماده در ذات و جوهريت خود اشتداد مى يابد. اين روند چنان پيش مى رود كه نفس از نظر ويژگى هاى فيزيولوژيك، علاوه بر مراتب نباتى و تجرد مثالى، يعنى مرتبه حيوانى، به جايى مى رسد كه شايستگى نفس ناطقه شدن را پيدا مى كند و به حسب آن مرتبه، تجرد عقلانى مى يابد. استاد فياضى، حدوث نفس را پيش از بدن و به صورت مجرد مى داند. نفس در جهت استكمال خود، بر بدن مسلط شده، آن را در اختيار و تحت ولايت خود مى گيرد. علاقه و محبتى كه ميان نفس و بدن برقرار مى شود، سبب تأثير و تأثر ميان آنها مى گردد. ايشان به دليل ناكارآمدى عقل در اين مسئله، براى اثبات و تبيين ديدگاه خود، بيشتر بر ظهورات نقل تكيه مى كند.

 

كليدواژه ها: نفس، حدوث، قديم، مجرد، مادى، مشاء، حكمت متعاليه، استاد فياضى.




[1] دانشجوى دكترى حكمت متعاليه مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره.  normohamadi2531@anjomedu.ir

[2] استاديار دانشگاه علوم پزشكى شهركرد.

دريافت: 11/6/92               پذيرش: 25/1/93

 

سال انتشار: 
11
شماره مجله: 
4
شماره صفحه: 
71

بررسى مسئله كليات از منظر ابن سينا و تفسير خواجه طوسى از آن با محوريت اشارات و تنبيهات

 سال يازدهم، شماره دوم، زمستان 1392، 49ـ61

محمدهادى توكلى *
على شيروانى **

چكيده

ابن سينا در آغاز الهيات اشارات مدعى مى شود كه از تفتيش در محسوسات مى توان به وجود امرى غيرمحسوس و مجرد پى برد. وى از طريق حمل ماهيات مخلوطه بر ماهيت لابشرط استدلال مى كند كه ماهيت لابشرط از عوارض مادى ماهيات مخلوطه مبراست و لذا غيرمحسوس است. بيان ابن سينا موهم آن است كه وى ماهيت لابشرط مذكور را در خارج از اذهان موجود مى داند، به گونه اى كه خواجه طوسى برخلاف برخى ديگر كتبش كه وجود امر كلى را در خارج ممتنع مى داند، در تفسير بيان ابن سينا حكم به خارجيت ماهيت لابشرط در عين نامحسوس بودن مى كند؛ درحالى كه به قرينه بيانات ابن سينا در ديگر كتبش، وى امر كلى را تنها در ذهن موجود مى داند. به نظر مى رسد كه ابن سينا در اشارات درصدد اثبات آن است كه ماهيت لابشرطِ در ظرف ذهن، امرى مجرد است و از همين طريق وجودى مجرد را اثبات مى كند.

كليدواژه ها: كلى، نفس ناطقه، مجرد، محسوسات، ابن سينا، خواجه طوسى.


*  دانشجوى دكترى حكمت متعاليه پژوهشگاه علوم انسانى.                                                     iranianhadi@yahoo.com
**  دانشيار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.                                                                                           shirvani@rihu.ac.ir
دريافت: 23/7/91               پذيرش: 11/10/92

سال انتشار: 
11
شماره مجله: 
42
شماره صفحه: 
49

قوه خيال و ادراك خيالى از ديدگاه ابن سينا و سهروردى

 سال يازدهم، شماره دوم، زمستان 1392، 27ـ48

ميثم رزمگير
سيدمحمد انتظام

چكيده

قوه خيال در بين ساير قواى ادراكى چه نقش و وظيفه اى بر عهده دارد؟ آيا ادراك خيالى امرى مادى و مربوط به عالم محسوسات است يا امرى است مجرد؟ ابن سينا و سهروردى قوه خيال را به منزله يكى از قواى باطنى معرفى مى كنند و نيز خيال را يكى از مراحل ادراك مى دانند. در اين مقاله نخست مبانى جهان شناسانه و سپس مبانى نفس شناسانه ابن سينا را بيان مى كنيم. ابن سينا با مشرب مشائى به بحث قوه خيال مى پردازد. وى قوه خيال را قوه اى مى داند كه صورت هاى موجود در حس مشترك را در خود نگاه مى دارد و در جريان ادراك خيالى، خيال را به عالم حس محدود مى كند. سپس مبانى جهان شناسانه و نفس شناسانه شيخ اشراق را بيان مى كنيم. سهروردى نيز با مشرب اشراقى به بحث قوه خيال مى پردازد. وى همانند ابن‌سينا قوه خيال را مادى مى داند، اما در جريان ادراك خيالى، نظريه ابن سينا را نمى پذيرد و صورت هاى مشاهده شده در قوه خيال را صورى مى داند كه در قوه خيال ظهور يافته اند. به نظر او يك عالم داريم غير از عالم ماده كه اصل همه چيز آنجاست و در جريان ادراك خيالى صور موجود در آن عالم در قوه خيال ظهور مى يابند. او اين عالم را عالم مثال (صور معلقه) مى نامد. در قسمت پايانى مقاله نيز به اشتراك ها و اختلاف هاى دو فيلسوف مى پردازيم.

كليدواژه ها: قوه خيال، ادراك خيالى، عالم مثال، مجرد، مادى، نفس، قواى باطنى، عالم ماده.

 


*  كارشناس ارشد فلسفه و كلام اسلامى دانشگاه مفيد.                                      Razmgir.meysam@yahoo.com
**  استاديار دانشگاه مفيد.
دريافت: 15/4/92               پذيرش: 25/12/92
 

سال انتشار: 
11
شماره مجله: 
42
شماره صفحه: 
27
محتوای تغذیه