وجود رابط

تحليل و نقد نظرية وجود رابط معلول در حکمت صدرایي

      سال بيستم، شماره چهارم، پياپي 80، تابستان 1402، ص 7ـ22
 

نوع مقاله: پژوهشي

* سيد‌محمد‌جواد ميرجعفري/ دکتراي حکمت متعاليه مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)     javadmirjafari2@gmail.com

شماره صفحه: 
7

پژوهشى در ماهيت نداشتن وجود رابط در انديشه علامه طباطبائى

فصل‏نامه‏اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى پاييز 1395

محمدعلى اسماعيلى / سطح 4 جامعه‏المصطفى العالميه و دانشجوى دكترى كلام مركز تخصصى كلام   mali.esm91@yhaoo.com

دريافت: 20/2/94               پذيرش: 12/4/95

 

چكيده

وجود رابط در سخنان فلاسفه پيش از صدرالمتألهين در دو مورد به كار مى‏رفت: 1. وجود رابط در قضايا؛ 2. وجود فى‏نفسه لغيره. صدرالمتألهين در پرتو مبانى حكمت متعالى، وجود امكانى را عين ربط و تعلق به واجب‏الوجود دانست و هرگونه استقلال را از آنها سلب كرده، اسم «وجود رابط» را بر آنها نهاد. مسئله ماهيت نداشتن وجودات امكانى (وجود رابط در حكمت متعاليه) مورد اختلاف است. علامه طباطبائى، آنها را فاقد ماهيت دانسته و از طريق وجود تلازم ميان ماهيت‏دارى و استقلال مفهومى، بر ماهيت نداشتن آنها برهان اقامه كرده است. اين نظريه، نتايج فلسفى متفاوتى دارد كه برخى از آنها در مسائلى همچون جايگاه مباحث ماهيت در فلسفه، تقسيم ممكن به جوهر و عرض، تفسير مقولات نسبى و تفسير مسافت حركت مشهود است. در اين نوشتار با روش توصيفى ـ تحليلى به بررسى ادله و نتايج اين ديدگاه پرداخته‏ايم.

 

كليدواژه‏ها: وجود رابط، وجود رابطى، ماهيت، استقلال مفهومى، علامه طباطبائى.


 

سال انتشار: 
14
شماره مجله: 
53
شماره صفحه: 
7

نقد و بررسى ادله صدرالمتألهين بر وحدت شخصى وجود

فصل نامه اى علمى ـ پژوهشى در زمينه علوم فلسفى بهار 1395

مرتضى رضائى / استاديار مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره   Mrezaeeh50@gmail.com

دريافت: 29/11/93                    پذيرش: 13/7/94

 

چكيده

نظريه وحدت شخصى وجود كه تبارى عرفانى دارد، مقبول صدرالمتألهين افتاده و در نظام فلسفى او به كار گرفته شده است. در پرتو اين نظريه، بسيارى مباحث هستى شناختى توضيح و تبيين ويژه اى پيدا مى كنند. به هر روى، پس از تصوير اين نظريه، نخستين مسئله اثبات درستى اين نوع نگاه به هستى است. عارفان، صدرالمتألهين و نيز برخى پيروان او، ادله اى بر اثبات وحدت وجود ارائه كرده اند؛ ولى صرف نظر از تمام بودن يا تمام نبودن ادله ديگران، آنچه در اين نوشتار طرح و بررسى مى شود، صرفا براهين صدرالمتألهين بر وحدت شخصى وجود است. به نظر مى رسد مى توان در هريك از ادله او بر مدعا خدشه كرد. به همين سبب ـ در فضاى بحث فلسفى ـ هيچ يك از ادله وى بر وحدت شخصى وجود، تمام نيست.

 

كليدواژه ها: وحدت شخصى وجود، وجود رابط، تشكيك خاصى، اضافه اشراقى، عليت.

 

سال انتشار: 
13
شماره مجله: 
51
شماره صفحه: 
7

سيرى در ادله نقلى صدرالمتألهين بر وحدت شخصى وجود

سال دوازدهم، شماره دوم - زمستان 1393

مرتضى رضايى[1]

چكيده

يكى از مهم ترين مسائل مطرح در فلسفه، بحث درباره وحدت و كثرت وجود است. از قول به تباين موجودات تا قول به وحدت شخصى وجود، ديدگاه هايى اند كه در ميان فيلسوفان طرف دارانى دارند. نظريه وحدت وجود ـ كه تبارى عرفانى دارد ـ در حكمت متعاليه صدرايى جايگاهى مهم را به خود اختصاص داده است. با اين حال، اين نظريه بديهى نبوده، نيازمند اثبات است. صدرالمتألهين مى كوشد با اقامه چند برهان اين نظريه را اثبات، و در مباحث گوناگون فلسفى از آن استفاده كند. وى، در كنار براهين فلسفى، شواهد نقلى پرشمارى نيز براى نشان دادن درستى اين نظريه ارائه كرده است. اين مقاله، مرورى است بر آيات و رواياتى كه صدرالمتألهين براى وحدت وجود و لوازمِ آن به آنها استشهاد مى كند. مجموعه اين شواهد را مى توان در پنج دسته جاى داد. بالطبع، شاهد بودن اين دسته از آيات و روايات بر مدعا، در صورتى مقبول است كه بر استظهار وحدت وجود از اين متون، هيچ خدشه اى وارد نباشد.

 

كليدواژه ها: وحدت شخصى وجود، احاطه قيومى، وحدت اطلاقى، وجود رابط، شأن و جلوه.



[1] استاديار مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدس سره. Mrezaeeh50@gmail.com

دريافت: 16/2/93               پذيرش: 10/9/93

 

سال انتشار: 
12
شماره مجله: 
46
شماره صفحه: 
11

چيستى آفرينش از نگاه ملّاصدرا

سال دهم، شماره اول، پاييز 1391 ـ 11ـ39

مرتضى رضائى*

چكيده

داشتن تصويرى روشن از حقيقت آفرينش، هم دركى صحيح از چگونگى ارتباط انسان با آفريدگارش به دست مى دهد و هم مى تواند زمينه بندگى بهتر در برابر او را فراهم آورد. با عنايت به جامعيت فلسفه ملّاصدرا، پرسش اين است كه وى چه تصويرى از حقيقت آفرينش ارائه مى دهد؟ آنچه از مطالعه آثار ملّاصدرا به دست مى آيد اين است كه وى، در پرتو نظريه وحدت شخصى وجود، آفرينش را در قالب نظريه «تجلى» تصوير مى كند. برپايه اين تصوير، وجود مطلق، كه داراى همه كمالات وجودى است، مخلوقات را با فرايند تنزل و تجلى پديد مى آورد. آنچه در جريان تجلى و ظهور روى مى دهد، ظاهر شدن صفات و كمالات پنهان وجود مطلق است؛ مطلقى كه خود در دل تعينات و ظهورات حضور دارد؛ ولى ذات مطلقى كه تعينى را پذيرفته، و از مقام اطلاق و بى تعينى تنزل يافته است. به اين ترتيب حقيقت آفرينش، در نگاه ملّاصدرا، چيزى جز مقيد و متعين شدن ذات يگانه و مطلق الهى نيست، و مخلوقات، تعينات همان وجود مطلق به شمار مى آيند. البته خداى سبحان عين ذات هيچ مخلوقى نيست و هيچ مخلوقى نيز عين ذات خداوند شمرده نمى شود.

كليدواژه ها: آفرينش (خلقت)، تشكيك خاصى وجود، وجود رابط، وحدت شخصى وجود، تجلى و تشأن.


سال انتشار: 
10
شماره مجله: 
37
شماره صفحه: 
11

متعلّق جعل و ملاك مجعوليت در آراى حكماى مسلمان

سال هشتم، شماره چهارم، تابستان 1390، 167ـ187

عبدالعلى شكر*

صديقه ميرزايى**

چكيده

كلمه «جعل» معانى گوناگونى دارد. افاده اصل واقعيت در معناى جعل مورد اتّفاق حكماى مسلمان است؛ امّا مصداق اصل واقعيت، يعنى وجود، ماهيت يا صيرورت، محلّ نزاع مى‏باشد. متأخرّان در تبيين نظر حكماى مشّايى و اشراقى نيز وحدت نظر ندارند. عدّه‏اى صيرورت را، و گروهى ماهيت را متعلّق جعل در انديشه متقدّمان مسلمان دانسته‏اند. برخى نيز بر اين باورند كه از آثار اين بزرگان، بوى مجعوليت وجود به مشام مى‏رسد. در حكمت متعاليه، بر پايه اصالت وجود و تقسيم دوضلعى آن به رابط و مستقل، ملاك مجعوليتْ رابط بودن است؛ از اين طريق، مجعوليت ماهيت و اتّصاف منتفى مى‏گردد. نظر نهايى صدرايى در تحليل رابطه علّى و معلولى به اينجا مى‏رسد كه تنها يك وجود حقيقى و نفسى محقّق است كه آن ذات خداوند مى‏باشد، و ماسوا تجلّيات و شئونات او هستند. در اين صورت، مجعوليت نيز مصداقى نخواهد داشت. وجود حقيقى خداست كه فوق جعل است و بقيه، وجود حقيقى نداشته و دون جعل‏اند.

كليدواژه‏ها: جعل، مجعول بالذّات، وجود رابط، ماهيت، صيرورت.

سال انتشار: 
8
شماره مجله: 
32
شماره صفحه: 
167

گزاره‏هاى موجّه؛ بحثى منطقى يا فلسفى؟

سال هفتم، شماره سوم، بهار 1389، 133ـ158

محمّد سعيدى‏مهر1

چكيده

بحث درباره مواد ثلاث (وجوب، امكان و امتناع) و گزاره‏هاى موجّه، هم در منطق و هم در فلسفه مطرح است. منطق‏دانان مسلمان در آثار منطقى خويش، اغلب ضمن بحث درباره اقسام گزاره‏ها، گزاره‏هاى حملى را به گزاره‏هاى موجّه و غيرموجّه (مطلق) تقسيم، و سپس اقسام و احكام گزاره‏هاى موجّه را به تفصيل بررسى مى‏كنند. فيلسوفان نيز مفاهيم يا ماهيات را به سه دسته واجب‏الوجود، ممكن‏الوجود و ممتنع‏الوجود تقسيم، و درباره احكام فلسفى هريك بحث مى‏كنند. اكنون اين مسئله درخور طرح است كه چه تفاوتى ميان معناى منطقى و معناى فلسفى مواد و جهات هست و آيا اين بحث اصالتا بحثى فلسفى است يا منطقى؟ انديشمندان مسلمان در پاسخ به اين مسئله، دست‏كم سه ديدگاه را مطرح كرده‏اند كه به ترتيب عبارت‏اند از: 1. تمايز معنايى؛ 2. وحدت معنايى و اختلاف حيطه‏اى؛ 3. وحدت معنايى و تساوى حيطه‏اى.

در اين مقاله پس از طرح و نقد دو ديدگاه نخست، ديدگاه سوم به منزله رأى مختار ملّاصدرا بررسى مى‏شود. يكى از پيامدهاى اين ديدگاه آن است كه بحث درباره مواد و جهات، اصالتا بحثى فلسفى است، نه منطقى، و اگر در منطق درباره آن بحث شود استطرادى است. در بخش ديگر مقاله، ديدگاه سوم نيز نقد، و نشان داده مى‏شود كه اين ديدگاه با چالش‏هايى روبه‏روست؛ براى نمونه، لزوم اختصاص موجّهات به اقسام ويژه‏اى از گزاره‏هاى حملى. در پايان ديدگاه چهارمى به اختصار پيشنهاد مى‏شود كه بر پايه آن، تمايز معنايى ميان جهات منطقى و جهات فلسفى بنابر تمايز ميان جهات راجع به صدق و جهات راجع به وجود تبيين مى‏شود.

كليدواژه‏ها: مواد ثلاث، جهت، گزاره موجّه، وجود رابط، صدق، ملّاصدرا.

سال انتشار: 
7
شماره مجله: 
27
شماره صفحه: 
133
محتوای تغذیه