سال هفتم، شماره سوم، بهار 1389، 133ـ158
محمّد سعيدىمهر1
چكيده
بحث درباره مواد ثلاث (وجوب، امكان و امتناع) و گزارههاى موجّه، هم در منطق و هم در فلسفه مطرح است. منطقدانان مسلمان در آثار منطقى خويش، اغلب ضمن بحث درباره اقسام گزارهها، گزارههاى حملى را به گزارههاى موجّه و غيرموجّه (مطلق) تقسيم، و سپس اقسام و احكام گزارههاى موجّه را به تفصيل بررسى مىكنند. فيلسوفان نيز مفاهيم يا ماهيات را به سه دسته واجبالوجود، ممكنالوجود و ممتنعالوجود تقسيم، و درباره احكام فلسفى هريك بحث مىكنند. اكنون اين مسئله درخور طرح است كه چه تفاوتى ميان معناى منطقى و معناى فلسفى مواد و جهات هست و آيا اين بحث اصالتا بحثى فلسفى است يا منطقى؟ انديشمندان مسلمان در پاسخ به اين مسئله، دستكم سه ديدگاه را مطرح كردهاند كه به ترتيب عبارتاند از: 1. تمايز معنايى؛ 2. وحدت معنايى و اختلاف حيطهاى؛ 3. وحدت معنايى و تساوى حيطهاى.
در اين مقاله پس از طرح و نقد دو ديدگاه نخست، ديدگاه سوم به منزله رأى مختار ملّاصدرا بررسى مىشود. يكى از پيامدهاى اين ديدگاه آن است كه بحث درباره مواد و جهات، اصالتا بحثى فلسفى است، نه منطقى، و اگر در منطق درباره آن بحث شود استطرادى است. در بخش ديگر مقاله، ديدگاه سوم نيز نقد، و نشان داده مىشود كه اين ديدگاه با چالشهايى روبهروست؛ براى نمونه، لزوم اختصاص موجّهات به اقسام ويژهاى از گزارههاى حملى. در پايان ديدگاه چهارمى به اختصار پيشنهاد مىشود كه بر پايه آن، تمايز معنايى ميان جهات منطقى و جهات فلسفى بنابر تمايز ميان جهات راجع به صدق و جهات راجع به وجود تبيين مىشود.
كليدواژهها: مواد ثلاث، جهت، گزاره موجّه، وجود رابط، صدق، ملّاصدرا.