احمدعلي اكبر مسگري

تأمّلى بر «هستى» در انديشه شهرزورى و كانت / سيدمحمّد منافيان ـ احمد على‌اكبر مسگرى

سال هفتم، شماره اول، پاييز 1388، 201ـ 232

تأمّلى بر «هستى» در انديشه شهرزورى و كانت

سيدمحمّد منافيان

احمدعلى‌اكبر مسگرى

چكيده

در نظر بسيارى از متفكران، مسئله بنيادى مابعدالطبيعه پرسش از «هستى» است. امّا شهرزورى به عنوان يك فيلسوف آشنا با سنّت فلسفه سينوى و كانت فيلسوف آلمانى از جمله متفكرانى به شمار مى‌روند كه ضمن انتقاد از «هستى» به مثابه امر عينى و واقعى، ابتناى مابعدالطبيعه بر «هستى» را انكار مى‌كنند. البته، شهرزورى در مرزهاى مابعدالطبيعه سنّتى باقى مى‌ماند و كانت ـ با انتقاد از مابعدالطبيعه سنّتى ـ نوعى مابعدالطبيعه معرفت‌شناختى را طرح مى‌كند؛ امّا ميان انتقادهاى آنان به «هستى»، قرابت و همسويى ويژه‌اى مشاهده مى‌شود. در اين نوشتار، با بررسى، تحليل، و مقايسه انديشه‌هاى اين دو فيلسوف، به اشتراك ايشان در فضاى عمومى حاكم بر مابعدالطبيعه‌شان اشاره خواهيم داشت. به نظر مى‌رسد كه چگونگى انتقاد و تحليل اين دو فيلسوف از هستى، بيان‌كننده نوعى نگاه منطقى به اين مقوله است؛ نگاهى كه راه را براى طرح و پذيرش اصالت ماهيت در سنّت فلسفىِ هريك از آن دو هموار مى‌كند.

كليدواژه‌ها : مابعدالطبيعه، هستى، محمول منطقى، كانت، شهرزورى.

سال انتشار: 
6
شماره مجله: 
25
شماره صفحه: 
201
محتوای تغذیه