ادراک بیواسطه در فلسفه سهروردی و هایدگر
مهدی عباسزاده / دانشیار گروه معرفتشناسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی dr.abbaszadeh@iict.ac.ir
* زینب شکری / کارشناس ارشد دانشگاه الزهرا (س) zshokri724@gmail.com
چکیده
شهابالدین سهروردی و مارتین هایدگر، در بحث از معرفت (علم) و در نقد سنتهای فلسفی پیش از خود، هر دو بر این باورند که ادراک اصیل، قسمی علم حضوری و بیواسطه به حقیقت و ذات امور است، نه حصول صورت یا مفهوم شیء در ذهن. سهروردی با تکیه بر هویت نوری نفس و معرفت، جملة مراتب و اقسام ادراک را از سنخ علم بیواسطة حضوری و شهودی میداند. هایدگر نیز با طرح انسان (دازاین) همچون «هستندة در ـ جهان»، ضمن تأکید بر گشودگی ذاتی انسان، بر آن است که او در راستای ارتباطی عملی، از خود، هستندگان و جهان رفع حجاب میکند و لذا فهم اصیل از سنخ حضوری و وجودی است. اگرچه هر دو متفکر بر خصوصیت پیشامفهومیِ ادراکِ اصیل تأکید دارند، لیکن در مرحلة پس از آن، ادراک مفهومی (حصولی) را نیز میپذیرند. با این حال، با نظرداشت تفاوت در فرهنگ و سنت فکری این دو متفکر، طبعاً اختلافنظرهایی نیز میان آن دو وجود دارد. نوشتار حاضر، با روش تحلیلی- مقایسهای، مشابهتها و اختلافنظرهای این دو فیلسوف را در بحث از ادراک بیواسطه مشخص کرده است.
كليدواژهها: سهروردی، هایدگر، شهود، علم حضوری، ادراک پیشامفهومی.