بازخوانی انتقادی دیدگاه قیصری درباره ماهیت زمان
فردين جمشيدي مهر / استادیار گروه الهیات دانشگاه گنبدکاووس fjamshidi@gonbad.ac.ir
چکیده
یکی از مباحث اختلافی درباب زمان، حقیقت و ماهیت آن است. مشهور فلاسفة مسلمان بهتبع ارسطو، زمان را از مقوله کم میدانند و عدمِ قرار را بهعنوان ذاتیِ زمان برمیشمارند. داوود قیصری در رسالهای با عنوان «نهایة البیان فی درایة الزمان» با این رأی مخالفت میکند و بعد از نقل اقوال مختلف در این باب و نقد آنها، به تبیین دیدگاه خود میپردازد. قیصری زمان را به «بقای وجود» یا «مقدار بقای وجود» تفسیر میکند و آن را حقیقتی عرضی که لازمة ذات حقتعالی و متأخر از وجود اوست، معرفی مینماید که در عینِ معیتِ وجودی با آنها، بر همة حقایق عالَم، تقدم ذاتی دارد. در این نوشتار که به شیوة کتابخانهای در جمعآوری مطالب و با روش توصیف و تحلیل عقلانیِ دادهها به نگارش درآمده، ضمن تبیین دیدگاه قیصری و تأیید آن، نظر مشهور ارسطوئیان مبنی بر اینکه زمان کم متصل غیرقار است، پذیرفته میشود و براساس مبانی قویم فلسفی و عرفانی، عدم تنافی این دو نظریه با یکدیگر تبیین میگردد و در تأیید این ادعا، به کلماتی از بیانات صدرالمتألهين استناد ميشود.
كليدواژهها: قیصری، ارسطو، زمان، حرکت، وجود، بقا، کمیت.