TY - JOUR ID - 294 TI - عقل‌گریزی عرفان؟! JO - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) JA - 4 LA - fa SN - 1735-4545 AU - Sayyed Yadullah, Yazdanpanah AD - Y1 - 2005 PY - 2005 VL - 2 IS - 4 SP - 39EP - 66وحدت شخصیه ,تجربه عرفانی ,حقیقت هستی ,این‌همانی ,امتناع اجتماع نقیضین ,ساحت نامتناهی ,احکام اطلاقی ,DO - AB - تجربه عرفانی به دلیل ژرفا و پیچیدگی مشهودات خود، پرسش هایی را فراروی فیلسوفانی که در وادی فلسفه عرفان گام نهاده اند، برانگیخته است. یکی از این پرسش ها، پارادوکسیکال بودن آموزه های عرفانی، همچون وحدت شخصیه وجود، است. عارفان گاه می گویند حقیقت هستی هم عین اشیاست و هم غیر آن. گاه از مشهودات خود چنین تعبیر می کنند: او هم واحد است و هم در دل کثیر حاضر بوده و کثیر است; هم متشخص است و هم نامتشخص; دلبر حقیقی در عین ظهور، باطن و در عین بطون، ظاهر است. پرسش این است که آیا این احکام برآمده از شهود عارف، به راستی متناقض اند، یا ظاهری تناقض آمیز دارند و در ذات آن ها تناقضی وجود ندارد. اگر چنین تناقضی در ذات حقایق عرفانی و به ویژه وحدت شخصیه نهفته باشد، ناگزیر این آموزه ها با عقل سازگار نخواهند بود; زیرا بنیاد عقل با اصل عدم تناقض و اصل این همانی سامان می یابد. در این صورت، عقل نمی تواند در حوزه عرفان و حقایق خارجی آن گام نهاده، آنها را به نیکی بفهمد، و بر آنها استدلال کند. بنابراین، پرسش این است که آیا عرفان با عقل و فلسفه سازگار است؟ و به طور کلی عرفان عقل گریز است یا عقل پذیر؟ و.ت. استیس در فصل پنجم کتاب عرفان و فلسفه به این موضوع پرداخته است. این مقاله می کوشد تا دیدگاه آقای استیس را تحلیل، نقد و بررسی کند. UR - https://marefatfalsafi.nashriyat.ir/node/294 L1 - ER -