@article { author = {Hoseinzadeh yazdi, Mohammad}, title = {مروری بر تعریف و جایگاه زیرساخت‌های معرفت بشری: محسوسات و وجدانیات}, journal = {معرفت فلسفی 6، زمستان 1383}, volume = {2}, number = {2}, pages = {97-116}, year = {2005}, publisher = {Imam Khomeini Educational and Research Institute}, issn = {1735-4545}, eissn = {2980-8294}, doi = {}, abstract = {The sensa, which are usually considered as a part of the sensual (Mahsusat), are basically important in epistemology. In this paper, the sensa and the sensual are defined and compared. It is argued that their traditional definitions in philosophy and logic are not free from difficulties. The definitions introduced by Mohaqeq Toosi have also attracted some support from various philosophers, though these definitions, too, need some modifications. The point that we have intuitive direct knowledge of our own conditions, faculties, activities and self makes it necessary to revise the definitions of the above terms. In other words, our statements of sensa are expressions of our intuitive divect knowledge. On the other hand, the genuineness of sensual are evaluated through senses, inner sense, common sense, imagination and so forth. Hence, the sensual should be distinguished from the sensa, which are obvious statements beyond the sensual, and the most valid category of knowledge.}, keywords = {The Sensual, The Inner Sensual, The Sensa, Intuitive Direct Statements, and Inner Senses., }, title_fa = {مروری بر تعریف و جایگاه زیرساخت‌های معرفت بشری: محسوسات و وجدانیات}, abstract_fa ={وجدانیات که معمولاًًً قسمی از محسوسات یا مشاهدات به شمار آمده اند، در معرفت شناسی نقشی اساسی دارند. در باب محسوسات و وجدانیات، مباحث بسیاری می توان طرح کرد. این نوشتار صرفاً به تعریف محسوسات و وجدانیات و جایگاه وجدانیات در برابر محسوسات می پردازد. در تاریخ منطق و فلسفه، برای محسوسات و وجدانیات تعریف رایجی می توان یافت. این تعریف، به رغم شهرت آن، با مشکلات بسیاری روبه روست. محقق طوسی تعریف دیگری ارائه کرده است. تعریف وی نیز مدافعانی دارد، و شماری از متفکران آن را از وی اقتباس کرده اند. باید اذعان داشت که این تعریف پاره ای از مشکلات را مرتفع می سازد، اما خود نیازمند اصلاح است. به نظر می رسد منشأ لزوم تجدید نظر در هر دو تعریف این است که علم انسان به احوال، قوا، و انفعالات نفسانی خود، همچون علم او به ذات و افعالش، حضوری است. از این روی، از منظر ما گزاره های وجدانی یا وجدانیات صرفاً گزاره هایی اند که از علوم حضوری حکایت می کنند. اما محسوسات گزاره هایی هستند که عقل از راه حواسی ظاهری یا باطنی، نظیر حس مشترک، واهمه و متصرفه، بر مفاد آنها صحه می گذارد. بر این اساس، از آنجا که میان محسوسات و وجدانیات تمایزی اساسی وجود دارد، وجدانیات را باید از محسوسات جدا ساخت و قسیم آنها قرار داد. وجدانیات گزاره هایی واقعاً بدیهی بوده، و فراتر از محسوسات اند، و بلکه معتبرترین معرفت های حصولی به شمار می آیند. }, keywords_fa = {محسوسات ظاهری ,محسوسات باطنی ,وجدانیات ,گزاره‌های حاکی از علوم حضوری ,حواس باطنی. ,}, url = {https://marefatfalsafi.nashriyat.ir/node/281}, eprint = {} }