TY - JOUR ID - 244 TI - نقش وجودى انسان در معرفت بشرى؛ مطالعه‏اى تطبیقى در آراى ملّاصدرا و مارتین هیدگر JO - مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) JA - 4 LA - fa SN - 1735-4545 AU - Hosein, AD - استادیار - گروه فلسفه و کلام دانشگاه شاهد AU - Reza, AD - Y1 - 2010 PY - 2010 VL - 7 IS - 2 SP - 13EP - معرفت ,ملّاصدرا. ,ساختار وجودى انسان ,آشکارسازى ,شى‏ء فى‏نفسه ,هیدگر ,DO - AB - در کلّ سنّت متافیزیک، چه در دنیاى غرب و چه در جهان اسلام، با دو تفسیر عمده از نقش وجودى انسان در عمل «معرفت» مواجه مى‏شویم: 1) تفسیرى که بر پایه آن، انسان صرفا نقشى منفعل دارد و همچون لوح سفید یا آیینه‏اى است که صور یا نقوشِ اشیا در وجود وى، یا مرتبه خاصّى از وجود وى (به نام «ذهن») مرتسم مى‏شوند؛ 2) تبیینى که (اولین بار به وسیله کانت ارائه شد) در آن انسان فعّالانه در عمل معرفت وارد شده و نقشى سازنده به عهده دارد. در هر دو تبیین یادشده وجود انسان به منزله حجابى است که مانع از ظهور اشیاء فى‏نفسه مى‏شود؛ در نتیجه امکان وصول به اشیاء فى‏نفسه در معرفت بشرى به مسئله و مشکلى چالش‏برانگیز تبدیل مى‏شود تا جایى که در فلسفه کانت اصولاً وصول به اشیاء فى‏نفسه غیرممکن مى‏نماید.      از نظر هیدگر و ملّاصدرا، نقش انسان در عمل معرفت صرفا نوعى آشکارسازى است که در پرتو آن، شى‏ء آن‏گونه که هست خویشتن را ظاهر مى‏سازد. انسان چیزى از خود بر اعیان تحمیل نمى‏کند؛ او به دلیل ساختار و نحوه خاصّ وجودى خود، اجازه مى‏دهد که اشیا آن‏گونه که هستند خویشتن را بنمایانند. UR - https://marefatfalsafi.nashriyat.ir/node/244 L1 - https://marefatfalsafi.nashriyat.ir/sites/marefatfalsafi.nashriyat.ir/files/article-files/262_0.pdf ER -