@article { author = {Rezaie, Rahmatollah}, title = {روش‌شناسى حکمت اشراق و اعتبار معرفت‌شناختى آن}, journal = {معرفت فلسفی 17، پاییز 1386}, volume = {5}, number = {1}, pages = {27-64}, year = {2007}, publisher = {Imam Khomeini Educational and Research Institute}, issn = {1735-4545}, eissn = {2980-8294}, doi = {}, abstract = {Reliance on intuition and illumination (Ishrāq) is one of the main pillars of the philosophy of Ishrāq. One important question about this method, however, concerns the place of intellect and its relation to illumination. This issue raises questions about the place of the philosophy of Illumination among similar schools. This article tries to answer these questions through an inquiry into the methodology of Ishrāq, by explaining this method and the situation of intellect in it. The author’s thesis is that intellect and illumination are two ways for discovering truth. However, when we are dealing with analyzing, explaining, and transforming those data into a system of thought, the only acting force is intellect. Since devotion to reasoning and argument is the salient feature of any philosophical school; therefore, Illuminative Philosophy should be regarded methodologically a type of philosophy. The final part of the article deals with an appraisal of the method of Shaykh Ishrāq. It suggests that intellect and illumination can disagree in some instances, and therefore, one cannot conclude the logic and validity of illuminative intuition through intellectual arguments, as intellect is no sufficient for exploring about the truth in all domains. This suggests the methodological superiority of illuminative philosophy over its rivals as well as ‘irfān. }, keywords = {Ishrāq, Illumination, intuition, intellect, philosophy, reason, Irfān, mysticism, Epistemological Validity., }, title_fa = {روش‌شناسى حکمت اشراق و اعتبار معرفت‌شناختى آن}, abstract_fa ={یکى از عناصر اصلى حکمت اشراق به لحاظ روشى، اتّکاى آن بر شهود و اشراق است. اما از پرسش هاى مهم درباره این روش، جایگاه عقل و نحوه جمع میان عقل و شهود است. همین امر پرسشى را نیز درباره جایگاه خود حکمت اشراق در میان مکاتب همگن به وجود مى آورد. نوشته حاضر درصدد است از طریق روش شناسى حکمت اشراق، به پرسش هاى مزبور پاسخ دهد. بدین منظور، نخست به تبیین روش شناسى حکمت اشراق پرداخته، سپس جایگاه عقل را در آن مشخص نموده است. از نظر مؤلف، شیوه کشف و رسیدن به واقع، عقل و شهود هردو است؛ اما در مقام تحلیل، تبیین و تبدیل آن داده ها به نظام فکرى، حاکمیت مطلق از آن عقل است. به دلیل آنکه التزام به تعقّل و استدلال، مشخصه بارز و جامع میان تمامى نحله هاى فلسفى است، باید حکمت اشراق را به لحاظ روشى، نوعى فلسفه دانست. بخش پایانى این نوشته به ارزیابى روش شیخ اشراق اختصاص دارد و بعد از بررسى مناسبات عقل و شهود، معلوم مى کند که شهود و عقل مى توانند در مواردى با یکدیگر همگام نباشند و به دنبال آن، همواره نمى توان منطق پذیرى و اعتبار شهود را از طریق عقل استنتاج کرد؛ همان گونه که عقل به تنهایى در تمامى حوزه ها کارایى ندارد و این امر بیانگر مزیّت روشى حکمت اشراق نسبت به فلسفه مشّاء و عرفان نیز است. }, keywords_fa = {عقل ,فلسفه ,عرفان ,شهود ,اشراق ,اعتبار معرفت‌شناختى. ,}, url = {https://marefatfalsafi.nashriyat.ir/node/2325}, eprint = {} }