فلسفه سياست (1)؛ مفهوم شناسي و روش شناسي
در گفتوگو با: حضرت آية اللّه محمّدتقي مصباح
چكيده
در هر علمي، تعريف و تبيين مفاهيم امري ضروري است. در اين گفتوگو، از مفاهيم رايج در ادبيات فلسفي و سياسي روز، كه جزو فرهنگ عمومي شده، استفاده گرديده است.
«فلسفه سياسي» داراي چند معناست: در يك معنا، جزئي از فلسفه، در معناي دوم «انتولوژي علم»، در معناي سوم «مبادي تصوري و تصديقي علم»، و در معناي چهارم عبارت است از: نظر ثانوي نسبت به اين علم، و خود علم را موضوع تحقيق قرار دادن.
مسائلي كه در علوم سياسي ـ و نه علم سياسي ـ مطرح مي شود قواعدي كلي دارد كه جزو مبادي اند، نه خود علوم. علوم سياسي موضوع و روش خاصي دارد و بر اساس آن روش، بايد مسائل مزبور حل شود. به مجموعه مقدّماتي كه مبادي علمي را اثبات كند، فلسفه آن علم گفته مي شود.
«فلسفه سياسي اسلام» يعني مبادي مسائل و مبادي علم سياست كه با عقل اثبات مي شود. اسلامي بودن آن به يكي از سه دليل است: يا موضوع خود را از نقل مي گيرد، يا فيلسوفان اسلامي اين مسائل را مطرح كرده اند، و يا فلسفه اي است كه مي تواند افكار اسلامي را اثبات كند. اگر اثبات مبادي به كمك وحي باشد، آن را «كلام سياسي» گويند.
كليدواژه ها: علم سياست، فلسفه سياسي، فلسفه سياسي اسلام، كلام سياسي، مبادي تصوري، مبادي تصديقي.